پرفورمنس آرت گونهای از هنر است که بر اجرا تأکید دارد؛ اجرایی که شامل استفاده از کالبد و جسم انسان برای نشان دادن یک احساس، فکر یا پیام خاص میشود. این شکل هنری در تئاتر کاربرد بسیار زیادتری نسبت به دیگر دستهبندیهای هنر دارد؛ چراکه طبیعت آن مبتنی بر اجرا و استفاده از بدن است. پرفورمنس میتواند طیف گستردهای از حرکات ساده تا رقصهای طراحیشده و ترکیبی باشد. همچنین معمولاً تماشاگران را نیز به عنوان یک عنصر فعال در نظر گرفته و آنها را در نمایش درگیر میکند. در بسیاری از اوقات، اجرا با تعامل و ارتباط بازیگران و مخاطبان بوجود میآید.
نکته مهم در رابطه با این گونه از هنر نمایش این است که میتواند یک حرکت اجتماعی-سیاسی تلقی شود؛ پرفورمنس اعتراضی نوعی از اجرای پرفورمنس آرت است که بازیگران در آن به صورت نمادین پیام اجتماعی-سیاسی خود را با کمترین میزان حرف و تنها با استفاده ازاکتها و بدن خود با مخاطب به اشتراک میگذارند. بهکارگیری از پرفورمنس آرت برای اعتراض میتواند به شکلهای مختلفی صورت بگیرد؛ از ژستها و تصاویر ساده خلق شده توسط اجراکنندگان تا قصهها و درامهای چند لایهای که به روشهای مختلفی به مخاطب ارائه میشود. ما در این مقاله به پرفورمنس آرت به عنوان گونهای از اعتراض، تأثیر آن در تئاتر و تاریخچه آن میپردازیم.
ردپای پرفورمنس اعتراضی را در تئاتر میتوان در اوایل قرن بیستم و ظهور جنبش آوانگارد یافت؛ جنبش آوانگارد یا به بیانی دیگر پیشرو، مفاهیم سنتی در هنر از جمله در تئاتر را زیر سؤال برد. تئاتر آوانگارد خود را از هرچیزی که تا آن زمان جزئی از هنر نمایش دانسته میشد دور کرد، ساختار آن را در هم شکست و قوانینش را زیر پا نهاد. اپرای "Pierrot Lunaire" اثر آرنولد شوئنبرگ از اولین نمونههای تئاتر آوانگارد است. گرچه این اپرا در ساختار پیشرو نبود، اما مفاهیمی که در نمایش آنها را به تصویر میکشید برای جامعه آن زمان قابل قبول محسوب نمیشد. شوئنبرگ در سال 1912 و در این اثر، موضوعاتی همچون عشق، جنسیت و دین را به چالش کشید و تعاریف جدیدی را ارائه داد.
با گذر زمان، کارهای آوانگارد، ساختارشکنی را به فرم و نحوه اجرای آثار نیز کشاندند. پرفورمنس آرت که خود زیرمجموعه سبک فوتوریسم است در همین دسته جای میگیرد. هیچ بخشی از اجراهای پرفورمنس شبیه به یک تئاتر عادی نیست و مفاهیمی که در آن به مردم منتقل میشوند نیز سعی دارند تا سنتها و باورهای موجود در جامعه را به چالش بکشند. به عنوان مثال میتوانیم به اجراهای پرفورمنس اعتراضی دهههای 60 و 70 میلادی اشاره کنیم. این دو دهه اوج جنبشهای حقوق مدنی و اجتماعی در دنیای غرب بود. در این برهه، هنر تئاتر در غالب نمایشهای اعتراضی محبوبیت بیشتری پیدا کرد. یکی از معروفترین گروههای تئاتری آن دوران، گروه ((هنرمندان در اعتراض)) بودند که در سال 67 اجراهای تئاتری در اعتراض به جنگ ویتنام برپا کردند. این گروه پرفورمنسهای خود را در مکانهای مختلفی همچون خیابان، راهپیماییها و در میان مردم به جهت بالابردن آگاهی آنها و برانگیختن احساسات عمومی انجام میدادند.
در ادامه و در دهههای 80 و 90 پرفورمنس همچنان رسالت اجتماعی خود را حفظ کرده بود. علاوه بر آن خلاقیت در چگونگی اجرا بالا رفت و موضوعاتی که پرفورمنس اعتراضی به نقد آنها میپرداخت شجاعانهتر شدند. آثار بسیاری درباره تابوهای جامعه آن زمان همچون بیماری ایدز ساخته شد. یکی از معروفترین هنرمندان پرفورمنس آرت در این زمینه سارا کین نام دارد. کین در اجراهای خود به خوبی و با مهارت بالا به موضوعات بحثبرانگیز جامعه همچون تجاوز و خشونت جنسی میپرداخت.
کمی بعدتر و با توجه به اتفاقاتی همچون حادثه یازده سپتامبر اجراهای پرفورمنس اعتراضی بیشتر سمت و سوی سیاسی پیدا کردند. موضوعاتی همچون جنگ عراق و افغانستان نیز از دیگر مضامین تکرارشونده در این پرفورمنسها بودند.
سخن پایانی
پرفورمنس آرت و به خصوص پرفورمنس اعتراضی از زمان شکلگیری تا اکنون همواره بخش مهمی از چشمانداز تئاتر بوده است. این اجراها برای هنرمندان بستر را فراهم کردهاند تا آنها بتوانند هنجارها و سنتهای تثبیتشده جامعه خود را به زیر سؤال ببرند؛ آن هم بهگونهای که تئاتر سنتی از آن عاجز است. پرفورمنس اعتراضی به عنوان گونهای از تئاتر توانسته است در عصر و دورهای که اعتراض در جهان نادیده گرفته میشود، ابزار قدرتمندی برای ابراز خشم و نارضایتی و فعالیتهای سیاسی اجتماعی باشد.
اگر شما به مطالعه بیشتر در زمینه پرفورمنس علاقه دارید، میتوانید دیگر مقالات ما در دستهبندی مربوطه را مشاهده نمائید.
نویسنده: نرگس قاسمی
نظرات کاربران