به طور کلی، تئاتر یک هنر دراماتیک (نمایشی- داستانی) است که با اجرای نمایشهای زنده با مخاطب ارتباط مستقیم برقرار میکند. تئاتر، واژهای است یونانی که در زبان فارسی به معنای نمایش و هرچیزی است که آن را تماشا میکنیم. در فرهنگ عمید، به نمایشی که در آن بازیگران نمایشنامهای را در مکان مخصوصی اجرا میکنند، تئاتر میگویند. اکثراً سرچشمه هنر تئاتر را از یونان میدانیم؛ اما بهتر است بدانید که اولین نمایشها (به صورت رقص و آواز) توسط مصریان باستان اجرا شده است. سالها بعد در یونان باستان، اولین نمایشنامهها به وجود آمدند و تئاتر به تکامل اولیه خود رسید.
از اولین نمایشنامه نویسهای تاریخ میتوان به اِشیل(آیسخلوس)، سوفوکل، اوریپید و اریستوفان اشاره کرد. ما در مجله فرواک با استفاده از تجربیات افراد برجسته و پژوهشهایی که در این حوزه انجام شده، به هنر تئاتر میپردازیم؛ اما پیش از آن که به سراغ این عوامل برویم، برای درک بهتر این هنر به برخی از دستهبندیهای اصلی آن مانند تئاتر صحنهای، تئاتر خیابانی، تئاتر تلویزیونی، تئاتر عروسکی، پانتومیم، نقالی و روحوضی اشاره خواهیم کرد.
تئاتر صحنهای رایجترین نوع تئاتر است. در این اجراها معمولاً مخاطبان و تماشاچیان در اتاق و سالن اجرا حاضر شده و بازیگران را در حال ایفای نقش میبینند. اجراهای تئاتر صحنهای ممکن است با توجه به سبک، بودجه و تخصصص عوامل در صحنههایی بسیار بزرگ و یا در سالنهایی کوچک نمایش داده شوند. همچنین نوع چینش مخاطبان و زاویه دید آنها نسبت به صحنه نمایش نیز به شیوههای گوناگونی صورت میگیرد.
تئاتر خیابانی نوعی از نمایش عمومی است که مکان مشخصی ندارد و در فضای باز اجرا میشود. هدف این نوع تئاتر معمولاً افزایش آگاهی درباره مشکلات اجتماعی میباشد. دوران اوج تئاتر خیابانی به قرن 19 و انقلاب صنعتی برمیگردد. در طی انقلاب صنعتی، کارگران با استفاده از این نوع نمایش اعتراضات خود را به شرایط کار و جامعه نشان میدادند. در اوایل قرن 20 زنان در اعتراض به نداشتن حق رأی به اجرای اینگونه تئاترها میپرداختند. این تئاتر به امکانات زیادی احتیاج ندارد، برای تماشای آن نیاز به تهیه بلیط نیست؛ به دلیل نداشتن صحنه مشخص، ارتباط بسیار نزدیکی با مخاطب خود دارد.
تئاتر عروسکی گونهای از نمایش است که در آن برای ایفای نقش از جان بخشیدن به عروسکها استفاده میشود. این نوع از نمایش را نمیتوان منسوب به دوره خاصی دانست؛ اما آنطور که پیداست، تولد آن در آسیا به ویژه کشورهای چین و هند بوده است. در مصر نیز از عروسکهایی برای اهداف مذهبی و اجرای نمایش استفاده میشد. عروسکهای اولیه از چوب، سفال و عاج ساخته میشدند. در دوران معاصر، در ساخت بعضی فیلمهای انیمیشنی و دیجیتالی از عروسک استفاده میشود.
بر خلاف تصور بسیاری از مردم، این نوع از تئاتر فقط مخصوص کودکان نیست. در طول تاریخ، نمایشهای عروسکی توانستهاند پیامهای اجتماعی و سیاسی به مخاطب خود ارائه دهند. برای مثال، در تئاتر عروسکی ایران نیز، بارها مسائل مختلف جامعه از زبان عروسکها و در قالب خیمهشببازی بیان شده است. خیمهشببازی گونهای از نمایش عروسکی است که در آن، از عروسک نخی مانند شخصیت “مبارک” استفاده میشود که با صدایی سوت مانند با مرشد گفتگو میکند. مرشد، فردی است که داستان نمایش را شکل داده و آن را برای بیننده واضحتر میکند.
شاید بتوان گفت در دوره کنونی، به تئاتر عروسکی آنطور که باید، پرداخته نمیشود. این در حالی است که، این نوع از نمایش قابلیتهای بسیاری برای ارتباط با انواع مخاطب دارد.
تئاتر تلویزیونی به نمایشی در یک استودیو تلویزیونی و با امکانات سینمایی مانند فیلمبرداری، صدابرداری و غیره گفته میشود. این نوع از تئاتر ترکیبی از ویژگیهای صحنه و همینطور تلویزیون را به مخاطب ارائه میدهد. این موضوع باعث میشود تا عده بیشتری از مردم به این هنر علاقهمند شوند. زنده نبودن اجرا موجب راحتتر بودن کار برای بازیگران میشود؛ اما حاضر نبودن تماشاچیان در صحنه، قطعاً از ارتباط حسی مخاطب میکاهد؛ همین امر در روند کار بازیگران اثرگذار است. تئاتر تلویزیونی محدودیتهای خاص خود را دارد چراکه پروژه باید براساس چارچوبهای تلویزیونی تولید شود.
از مهمترین نمایشهای تلویزیونی ایران میتوان به تله تأتر “سوء تفاهم” آلبر کامو اشاره کرد. این تئاتر در سال 1374 به کارگردانی حسن فتحی از شبکه دو پخش شد.
تا اینجا با انواع تئاتر به طور خلاصه آشنا شدیم. در ادامه به عوامل مرتبط با آن میپردازیم.
شکلگیری پانتومیم که یکی از انواع تیاتر است، به قرن 16 میلادی در ایتالیا بازمیگردد. تعریف سر راست و یکپارچهای برای آن وجود ندارد. این هنر مربوط به حرکات و حالات بدن و چهره است. جایی که انسان با توانایی و خلاقیت خود از مرزهای زبانی و فرهنگی عبور میکند تا به دغدغههای انسانی بپردازد. به عبارت دیگر، پانتومیم هنر برقراری ارتباط بدون استفاده از گفتار است؛ نوعی از سرگرمی دراماتیک (نمایشی-داستانی) که حالت چهرهها در آن، با موسیقی همراه میشود.
بازیگر در پانتومیم، در چند حرکت جدا و مُقَطَع، با استفاده از حالات چهره و بازی بدن بدون کلام، یک مفهوم کلی را خلق میکند. مشارکت تماشاگران و موسیقی نیز از دیگر عواملی بود که باعث شد این سبک از تئاتر رواج پیدا کند. شخصیتهای سنتی در پانتومیمهای اولیه غالباً شامل عاشقان جوان، پیرمردان و خدمتکاران میشدند.
پانتومیم، یکی از بهترین راههای ارتباطی برای نزدیکشدن به توده مردم است که از موانع زبانی، طبقاتی و فرهنگی فراتر میرود. دیگر نیاز نیست گروههای اجراکننده، زبان محلی را بدانند و به راحتی میتوانند با مردم عادی ارتباط برقرار کنند. از پانتومیم برای اعتراض نمادین به حکومتها نیز استفاده میشود. بازیگران پانتومیم عموماً دورهگرد بودند و شاید به همین علت این نوع تیاتر در جهان بهطور گسترده شناخته شد.
به نقل یک قصه در قالب شعر یا نثر با حرکات مناسب نمایشی نقالی میگویند. نقالی قصد انتقال تفکر خاصی را ندارد و تمرکز آن روی برانگیخته کردن احساسات مخاطب است. نقال، داستانی جذاب و معمولاً حماسی را با هدف جذب شنوندگان و بینندگان روایت میکند. او باید به جای تمام نقشهای نمایش بازی کند؛ بنابراین تسلط کافی بر متن داستان و ویژگی تمام شخصیتهای آن از نیازهای او است. نقال باید از اصول خاصی پیروی کند. از این اصول میتوان به کلام آهنگین، حرکت درست دست و سر، لرزاندن و تغییر دادن صدا، دست زدن و پا بر زمین کوبیدن نام برد.
به نقالی همراه با ساز (معمولا چنگ) قوالی میگویند. قوالی، در سالهای اولیه ورود اسلام به ایران، و با ممنوع شدن موسیقی، تغییر کرد. در آن سالها به جای تمرکز بر موسیقی، بیشتر به نقل صرف واقعه با تأکید بر بازیگری پرداخته شد. پس از این دوره، هنر نقالی گستردهتر شد و قواعد مختص به خود را پیدا کرد.
نقالی، از گذشته یکی از راههای ارتباطی بین عموم مردم و هنر شاعران برجسته بوده است. به همین علت است که اغلب نقالیهایی که اجرا میشوند، از شاهنامه فردوسی سرچشمه میگیرند.
در این زمانه، نقالی کمکم به دست فراموشی سپرده شده است؛ چراکه رسانهها و سرگرمیهای جدید جایی برای این نوع قصهخوانی باقی نگذاشتهاند. با این حال، هرگز نمیتوان از اهمیت نقالی و شاهنامهخوانی در فرهنگ نمایشی ایران غافل شد.
نمایش روحوضی یا تئاتر سیاهبازی، نوعی نمایش سنتی ایرانی است که در آن یک بازیگر سیاهپوش نقش یک شخصیت خندهدار و طنزآمیز را ایفا میکند. این نمایش معمولاً در مراسمها و جشنهای مختلف (عروسیها و ختنه سورانها) اجرا میشود و از محبوبیت بسیاری میان مردم برخوردار است. نمایش روحوضی از دو بخش اصلی تشکیل میشود:
بازیگران در این نوع تأتر، گاهی از بین مردم عادی انتخاب میشوند؛ این بازیگران معمولاً مهارت خاصی در بازیگری ندارند و از طریق بداههپردازی، اجرا میکنند. در نمایش روحوضی، غالباً داستانهای کوتاه و طنزآمیز، برگرفته از زندگی روزمره مردم و با هدف سرگرم کردن مخاطبان اجرا میشوند. این نمایش، نوعی نمایش خیابانی محسوب میشود که در مکانهای عمومی مثل پارکها و خیابانها به اجرا درمیآیند.
تاریخچهی تئاتر سیاهبازی به دوران صفویه برمیگردد که در آن زمان در دربار پادشاهان صفوی اجرا میشدند. در دورهی قاجار، این نمایش به میان مردم راه پیدا کرد و به تدریج به یکی از محبوبترین نمایشهای سنتی ایران تبدیل شده است.
بازیگری هنری گسترده است که در آن فرد با استفاده از بدن، بیان و احساسات به ایفای نقش میپردازد. در یک پروژه تئاتر افراد زیادی دست به دست هم میدهند تا هدف و مفهوم نمایش را به مخاطب منتقل کنند؛ اما در اکثر مواقع ارتباط اصلی بین تئاتر و مخاطب آن، توسط بازیگر بهوجود میآید.
بازیگری تئاتر به غیر از علاقه و استعداد به مطالعه و یادگیری تکنیکهای مختلف هم بستگی دارد. از مهمترین مجموعه تکنیکهای بازیگری میتوان به متد اکتینگ (Method Acting)، متد استینسلاوسکی، متد چخوف و متد مایزنر در بازیگری اشاره کرد. البته تکنیکهای بسیاری وجود دارد که در متدهای ارائه شده توسط اساتید تئاتر به آن اشاره نشده است.
برای مطالعه تخصصیتر در این زمینه شما میتوانید به مجله هنری فرواک ، بخش بازیگری تئاتر مراجعه فرمایید.
طراحی لباس تئاتر، هنر قصهپردازی است؛ یک طراح لباس با استفاده از خلاقیت و دانشی که در طراحی و ساخت اکسسوری و لباس دارد، بخشی از هویت شخصیتها را شکل میدهد. همین موضوع است که طراحی لباس تئاتر را از طراحی لباس برای دنیای فشن متمایز میسازد. یک طراح مد، عموماً فقط برای کاربردهای روزانه یک لباس طراحی میکند یا صرفاً به عنوان یک هنر، زیبایی و خصوصیات لباسها و پارچههای مختلف را به نمایش میگذارد. اما یک طراح لباس تئاتر باید به خیلی از معیارها مانند شخصیت داستان، طراحی نور، طراحی گریم، طراحی صحنه و نمایشنامه نیز توجه کند.
پس برای ارائه کار بهتر، یک طراح لباس باید با طراح صحنه، گریم و نور در تعامل باشد. هرکدام از اینها به صورت جداگانه روی هم تأثیر میگذارند و به نوعی مکمل همدیگر هستند.
طراحی لباس اهمیت زیادی در اجرای تئاتر دارد؛ لباس از نخستین فاکتورهایی به شمار میرود که شخصیت نمایشنامه را در نگاه مخاطب پررنگ میکند. بازیگر با استفاده از لباس، راحتتر میتواند با نقش خود ارتباط برقرار کند. درواقع طراحی لباس، در به وجود آوردن فضای یک نمایشنامه تأثیر بسیاری دارد.
به ساخت و چیدمان صحنه و اجزای آن برای نشان دادن محیطی که روایت یک نمایش در آن اتفاق میافتد، طراحی صحنه میگویند. این زیر شاخه از هنر تئاتر به چهار بخش عمدهی پژوهش، طراحی، مهندسی و اجرا تقسیم میشود.
طراحی صحنه اهداف بسیاری دارد. مهمترین هدف آن این است که زمان و مکان اتفاق افتادن داستان یک نمایش را نشان دهد؛ همچنین به مخاطب کمک میکند تا اتمسفر نمایش را درک نماید و روابط بین شخصیتها، تأثیر و جایگاهشان در خانواده، محل کار یا جامعه را نشان دهد.
به دلیل وجود انواع مختلفی از صحنه، انتخاب سالن برای اجرا از اهمیت بسیاری برخوردار است.
یک طراح صحنه تئاتر باید اصولی را در ذهن داشته باشد تا با استفاده از آنها بتواند کیفیت کار خود را بهبود ببخشد. از جمله آن اصول میتوان به یکپارچگی، تعادل، شکل، حجم و رنگ اشاره کرد. هنر طراحی صحنه تئاتر در طی سالهای گذشته تغییرات بسیاری به خود دیده است؛ با توجه به گستردگی این رشته، به صورت تخصصی در مجله هنری فرواک به آنها پرداخته شده است.
به صورت عامیانه میتوان گفت کارگردان در پروژه هنری همان ناخدای کشتی است. وظیفه اصلی کارگردان این است که مفهوم اصلی کار را به گونهای برای عوامل تعریف کند که همه آنها با هدف کار آشنا شوند. کارگردان مفاهیم را به بازیگر منتقل کرده و عوامل مختلف را راهنمایی میکند، تا همه برای یک هدف مشخص کار کنند. خلاقیت کارگردان در نوع رهبری و پیشبرد پروژه مشخص میشود. درواقع کارگردان میگوید از نقطه “الف” به “ب” بروید و سپس عوامل مختلف در انتخاب مسیر، پیشنهاداتی ارائه میدهند.
از مسئولیتهای مهم در این زمینه میتوان به انتخاب نوع سالن، توجه به میزان بودجه و ارتباط گرفتن با افراد حرفهای در حوزههای مختلف برای تشکیل یک تیم هنری اشاره کرد. جلسه گذاشتن با عواملی همچون طراح لباس و طراح صحنه، برگزاری جلسات نمایشنامه خوانی، صحبت با طراح نور، گریمور و عوامل دیگر نیز از مسائل مربوط به کارگردانی هستند. به صورت خلاصه کارگردان فرماندهای است که تمام مهرههای مختلف را در یک راستا هدایت میکند تا خروجی کار ارزشمند باشد.
نمایشنامه نویسی، هنرِ خلق روایتی قابل اجرا برای صحنه تئاتر است. نمایشنامه را میتوان یکی از اساسیترین بخشهای هر اجرای تئاتر دانست، چرا که تمام عناصر دیگر نمایش بر اساس آن تعیین و اجرا میشوند؛ به همین دلیل است که تعامل نمایشنامه نویس با کارگردان بسیار ضروری است. نمایشنامه از سه بخش اصلی دیالوگ، میزانسن و دستور صحنه تشکیل میشود. خلاقیت، قدرت مشاهده، ویراستاری، اصول ادبی و داستاننویسی از مهارتهای اصلی مورد نیاز برای نمایشنامه نویسی هستند. نمایشنامه نویس را میتوان خالق اصلی و مغز متفکر یک نمایش به حساب آورد؛ کسی که شخصیتها و دنیای نمایش را میسازد و مخاطب را جذب میکند.
شما میتوانید با مراجعه به بخش نمایشنامه نویسی مجله فرواک، درباره اصول، تکنیکها و سبکهای آن مطالعه فرمایید.
تهیهکنندگی یکی از عوامل اصلی ساخت یک اثر نمایشی به شمار میرود. درواقع، اجرای یک تئاتر بدون گروه تهیه و تولید امکان پذیر نمیباشد. گروه تهیه و تولید وظیفه تأمین و جذب سرمایه، تبلیغات و مدیریت پروژه را برعهده دارد. علاوه بر این مسئول تأخیر در انجام پروژه نیز عوامل تهیه و تولید هستند؛ زیرا آنها باید برنامه شروع و اتمام کار را به گونهای تنظیم کنند که پروژه در زمان مناسب روی صحنه نمایش به اجرا درآید.
به فرآیند برنامهریزی، تمرین، و اجرای یک فعالیت نمایشی، فرآیند تولید آن میگویند. هر پروژه نمایشی، به چند مرحله تقسیم میشود؛ پیش تولید، تمرین، پیش نمایش و نمایش. بیشک میتوان گفت تیم تهیه و تولید در تمامی این مراحل در کنار عوامل دیگر صحنه فعالیت میکند.
برای درک بهتر این زمینه و مطالعه بیشتر، به بخش تهیه و تولید تئاتر در مجله فرواک مراجعه فرمایید.
گریم تئاتر عرصهای پر چالش و مهم است. بخش بزرگی از انتقال مفهوم هر نقش و هویت آن، در گریم بازیگر نمایان میشود. کار طراح گریم در ارتباط با نورپرداز و طراح لباس است، زیرا گریمهای حجمی و سایه روشنها در نهایت باید با نورپردازی هماهنگ باشند. رنگ پردازی نیز با طراحی لباس و رنگبندی آن در ارتباط است.
گریمور(چهره پرداز) از آن افرادی است که باید در مراحل تمرین یک نمایش حضور داشته باشد؛ زیرا تحلیل نمایشنامه تنها بخشی از شناخت لازم را به او میدهد و جزییات نقشها در دیالوگها، احساسات و حرکات بدن بازیگران نهفته است؛ به همین دلیل حضور طراح گریم در جلسات تمرین ضروری است.
طراحی نور تئاتر وابسته به قواعدی مانند هماهنگی، تاکید، ریتم، توازن و تناسب است. نورپردازی در صحنه تئاتر، در دسته هنرهای بصری قرار میگیرد و باعث درک بیشتر تماشاگر نسبت به آنچه که در صحنه نمایش در حال رخ دادن است، میشود. نورپردازی باعث میشود تا مخاطب در هر لحظه از نمایش، ترس، خشم، شادی و یا غم را بهتر حس کند.
برای اینکه تماشاگر بتواند صحنه را به خوبی ببیند؛ خود را به جای شخصیتها تجسم کند، تمامی عوامل موجود در نمایش باید باهم در تلاش و تعامل باشند. به همان اندازه که بیان دیالوگها، زبان بدن بازیگر، موسیقی و… دخیل هستند، نور هم تأثیر بسیار زیادی روی تماشاگر دارد. در واقع نورپردازی نه تنها بر انتقال مفاهیم به تماشاگران تأثیرگذار است، بلکه در کار طراحان گریم، لباس، صحنه و دیده شدن هنر آنان نیز مؤثر است.
عکاس تئاتر بهتر است همواره در کنار عوامل دیگر، حضوری فعال در طول پروژه داشته باشد. از شروع کار و جلسات نمایشنامه خوانی تا هنگامی که تئاتر به روی صحنه میرود، قابها و تصاویر ماندگار بسیاری وجود دارند. عکاس تئاتر با عکاس معمولی تفاوت بسیاری دارد. نوع نگاه کارگردان تئاتر، سبک نمایشنامه، آشنایی با بازیگران تئاتر و طراحی صحنه و نور از عوامل اثرگذار بر شیوه عکاسی هستند.
عکاس تئاتر وظیفه دارد تا جادوی صحنه را در قالب عکس به تصویر کشیده و مخاطب را با فضای کار آشنا کند. نکته قابل توجه دیگر در این حوزه سرعت عمل و تکنیک است. تئاتر هنر لحظه است. همه چیز به سرعت بر صحنه شکل گرفته و از بین میرود؛ بنابراین برای ثبت لحظههای هنری به دقت، تمرکز و توجه در کنار تکنیک و دانش نورپردازی نیاز دارید.
قدرت و تأثیرگذاری موسیقی روی مخاطب را نمیتوان دست کم گرفت؛ موسیقی میتواند زندگی عاطفی و درونی یک شخصیت را آشکار کند. همان احساس ترس، هیجان، حالات و اتفاقات مختلف به کمک صدا و موسیقی که مطابق با نمایش، طراحی و ساخته میشود، تأثیر بسیار زیادی در موفقیت نمایش خواهد داشت.
گاهی موسیقی یک نمایش، آنقدر لذتبخش است که میتواند به تنهایی توجه ویژه مخاطب را به خود جلب کند. انتخاب ساز مناسب برای نواختن موسیقی بستگی به حال و هوای نمایش و موقعیت جغرافیایی که نمایش در آن اجرا میشود، متفاوت است.
در تئاتر وظیفه موسیقی فقط ایجاد احساسات مختلف یا تقویت آنها نیست؛ ساخت افکتهایی مانند صدای پرندگان، صدای باران، صدای اتومبیلها و… برای القای بهتر زمان و مکان نیز بر عهده آهنگساز است.
همچنین خوب است در اینجا، به تعدادی از سبکهای تئاتر که بر پایهی موسیقی هستند اشاره کنیم؛ تئاتر موزیکال، باله و اپرا. این نوع از تئاترها موضوع و محتوایشان را با موسیقی، آواز، حرکات نمایشی و رقص بیان میکنند.
رنگشناسی همواره بخش جداناپذیری از هنر بوده است. برجستهترین نقاشیهای تاریخ را سیاه و سفید تصور کنید تا بهتر متوجه تأثیر شگفتانگیز رنگ شوید. در هنر تئاتر نیز، رنگها بیانگر مفاهیم مشخصی هستند. گاهی حس غم، شادی، خشم و… را تنها با استفاده از رنگهای خاصی در طراحی صحنه، لباس و نور میتوان انتقال داد. گاهی اوقات در نمایشها همین رنگبندیهای مختلف است که مخاطب را مجذوب صحنه میکند.
هنرمندان زیادی از مفاهیم رنگشناسی در نمایش بهتر احساساتشان استفاده میکنند. ترکیب رنگها و کشف دنیای هیجانانگیزشان، بخشی از کارهای همیشگی هنرمندان در شاخههای مختلف هنری بوده است؛ از طراحی صحنه با رنگهای قرمز در تئاتر جنایی تا طراحی گریم با رنگ سفید و سیاه برای پانتومیم.
مخاطبشناسی، بخش مهمی از هر هنری را تشکیل میدهد. در تئاتر نیز همیشه یک سمت هر پروژه هنری عوامل آن و سمت دیگر، تماشاگران و مردم جامعه هستند. بدون وجود مخاطب، تئاتری وجود نخواهد داشت. در دورههای مختلفی از تاریخ، هنر تئاتر این رسالت را بر عهده داشته که جامعه را به سمت و سویی مشخص سوق دهد؛ برای مثال میتوان به تئاترهای مذهبی قرون وسطی اشاره کرد که سعی در ترویج مسیحیت داشتند.
اساس یک تئاتر را ارتباط بین مخاطب و بازیگران شکل میدهد. بازی بازیگر بر مخاطب و واکنش مخاطب بر بازیگر به صورت مداوم اثر میگذارد. روند یک اجرا با توجه به تماشاگرانش میتواند تغییر کند. به همین علت است که شناخت درست مخاطب و درک خواستههای او از اهمیت چشمگیری برخوردار است. منظور از این شناخت، آگاهی در مورد دغدغهها، دردها، سلیقه و رؤیاهای جامعه است که باعث ایجاد احساس همذات پنداری در مخاطب میشود.
سخن پایانی
در اینجا ما سعی کردیم تا گذری هر چند کوتاه داشته باشیم به هنر تئاتر، انواع آن و عوامل مختلفی که در یک پروژه تئاتر دخیل هستند. برای آشنایی بیشتر با هنر تئاتر و هر یک از زیرشاخههای آن به مطالب تخصصی نوشته شده در مجله تئاتر مراجعه فرمایید.