header

سبک گروتسک در تئاتر

سبک گروتسک در تئاتر

بازدید: 23

دیدگاه: 0

سبک گروتسک در تئاتر


هنرهای تجسمی و تئاتر همواره به عنوان ابزاری قدرتمند برای بیان احساسات و تفکرات انسانی شناخته شده‌اند. یکی از سبک‌های جذاب و پیچیده در این حوزه، سبک گروتسک است که با ویژگی‌های منحصر به فرد خود، توانسته است توجه بسیاری از هنرمندان و مخاطبان را به خود جلب کند. اگر شما هم از مخاطبان هنرهای تجسمی، نمایش و تئاتر باشید، احتمالا این واژه را زیاد شنیده‌. به شما پیشنهاد می‌کنیم با این مقاله همراه شوید تا با مفهوم، پیشینه، عناصر و نمایشنامه‌های سبک گروتسک در تئاتر آشنا شوید. 


مفهوم و تاریخچه سبک گروتسک در تئاتر

گروتسک از واژه‌ی گروتا، در زبان ایتالیایی، به معنای غار گرفته شده. درواژه نامه‌ها، گروتسک هر چیز تحریف شده، عجیب و غریب، غیرعادی، خیالی یا باورنکردنی تعریف می‌شود. سبک گروتسک در تئاتر به نوعی از نمایش که دارای ویژگی‌های غیرطبیعی، اغراق‌آمیز و حتی ترسناک  باشد، اطلاق می‌شود. استفاده از این ویژگی‌ها و ترکیب این ویژگی‌هاست که موجب تاثیری پیچیده و چندلایه بر مخاطب می‌شود.

تاریخچه‌ی سبک گروتسک، به دوران رنسانس و هنر کلاسیک بازمی‌گردد، جایی که هنرمندان از تصاویری غیرعادی و اغراق‌آمیز برای نمایش جنبه‌های پیچیده‌تر و تاریک‌تر شخصیت‌های خود استفاده کردند. در معماری، گروتسک به شیوه‌ای از تزئینات معماری اطلاق می‌شود که در آن عناصر ناهنجار و عجیبی به کار رفته است.

در قرن بیستم، سبک گروتسک به ویژه در آثار نویسندگانی چون فرانتس کافکا و ساموئل بکت نمود پیدا کرد. داستان «مسخ» کافکا و نمایشنامه «در انتظار گودو» بکت از بهترین نمونه‌های گروتسک در ادبیات هستند. سبک گروتسک در تئاتر نیز از اواخر قرن نوزدهم و اوایل قرن بیستم به ویژه در آثار نمایشی ادوارد گوردن کریگ، ماکس راینهارت و ژاک کوپو ظهور کرد.


عناصر و ویژگی‌های سبک گروتسک در تئاتر

سبک گروتسک به واسطه استفاده از اغراق در ویژگی‌های جسمانی و روحی شخصیت‌ها، خلق تصاویر بصری غیرعادی و عناصر ناهمگون و متضاد، خاص و متمایز شناخته می‌شود. در گروتسک، شخصیت‌ها معمولاً با ویژگی‌های فیزیکی یا رفتاری افراطی به تصویر کشیده می‌شوند که می‌تواند شامل زشتی، تناقض یا تضادهای عمیق باشد. این اغراق‌ها به گونه‌ای طراحی می‌شوند که تا حدی شوک‌آور و ترسناک باشند، و به مخاطب احساسات مختلطی از طنز و ترس را القا کنند.

دیگر ویژگی مهم سبک گروتسک در تئاتر، تأکید بر تضاد و تناقض در مضمون و ساختار داستان است. نمایش‌های گروتسک، به بررسی مسائل انسانی از زاویه‌ای غیرمعمول می‌پردازند و بر تعارضات درونی و بیرونی تأکید می‌کنند. عنصر تضاد بخش مهمی از ویژگی این سبک بشمار می‌آید که نه تنها به تقویت تأثیر نمایش کمک می‌کند، بلکه زمینه‌ساز تفکر و تأمل عمیق‌تر در موضوعات مختلف می‌شود.

در این سبک، اغراق در ویژگی‌ها و رفتارها تنها به دلیل ایجاد طنز یا شگفتی نیست؛ در واقع می‌توان گفت هدف از اغراق در سبک گروتسگ، بررسی عمیق‌تر جنبه‌های تاریک و پنهان وجودی انسان و به تصویر کشیدن جنبه‌های پیچیده‌ و کمتر شناخته‌شده‌ی زندگی انسان است.


تفاوت ابزورد، کمدی سیاه و  گروتسک در تئاتر

سبک گروتسک، ابزورد و کمدی سیاه هر کدام ویژگی‌های خاص خود را دارند، اما تفاوت‌های عمده‌ای نیز میان آن‌ها وجود دارد. سبک ابزورد که با آثارنویسندگانی مانند ساموئل بکت و یوجین یونسکو شناخته می‌شود، به طور عمده به دو مفهوم بی‌معنایی و عدم ارتباط در دنیای مدرن تأکید دارد. در حالی که گروتسک بیشتر بر استفاده از تصاویری غیرطبیعی و اغراق‌آمیز برای ایجاد تأثیرات عاطفی و اجتماعی تأکید دارد.

از سوی دیگر، ابزورد به بررسی و تجزیه و تحلیل بحران‌های وجودی و مفاهیم فلسفی می‌پردازد اما کمدی سیاه بر موضوعات جدی و تراژیک با رویکرد طنزآمیز و نیش‌دار توجه دارد. کمدی سیاه، با استفاده از طنز برای بررسی مسائل اجتماعی و اخلاقی پیچیده به کار می‌رود و اغلب به صورتی غیرمستقیم و از طریق کنایه و شوخی‌های تند، به نقد جامعه می‌پردازد. بر خلاف سبک گروتسک که ممکن است به طور همزمان عناصر ترسناک و شگفت‌آور را در خود داشته باشد، کمدی سیاه بیشتر بر تضادهای ظاهری و پارادوکس‌های اجتماعی تمرکز می‌کند و تلاش دارد تا با شوخی به عمق مسائل جدی بپردازد.


نمایش و نمایشنامه‌ها معروف سبک گروتسک در تئاتر

نمایش‌های گروتسک در تاریخ تئاتر نمونه‌های قابل توجهی دارند که نمایانگر عمق و تنوع این سبک هستند. یکی از آثار برجسته سبک گروتسک در تئاتر، نمایشنامه «در انتظار گودو» اثر ساموئل بکت است که ویژگی‌های گروتسک را در خود دارد. این اثر با به تصویر کشیدن موقعیت‌های غیرقابل توضیح و شخصیت‌های غیرمعمول، مفاهیم عمیق‌تری از پوچی و بی‌هدف بودن را به نمایش می‌گذارد و تماشاگر را به تفکر در مورد شرایط انسانی و اجتماعی وامی‌دارد.

نمایش‌های معاصر نیز به خوبی از عناصر سبک گروتسک بهره‌برده‌اند. به عنوان مثال، آثار تئاتری مانند «مرگ فروشنده» اثر آرتور میلر و «تروی» اثر تام استوپارد، در بسترهای مدرن به بررسی و تجزیه و تحلیل ویژگی‌های گروتسک پرداخته و نشان می‌دهند که چگونه این سبک می‌تواند برای به تصویر کشیدن واقعیت‌های پیچیده و چندلایه انسانی مورد استفاده قرار گیرد. از نمایشنامه‌های دیگر سبک گروتسک در تئاتر می‌توان به سفری به انتهای شب اثر لوئی فردینان سلین، آندروماک اثر یوجین یونسکو و خانواده پدرسالار اثر آگوست استریندبرگ اشاره کرد که همگی از عناصر و ویژگی‌های سبک گروتسک بهره بره‌اند.


سخن فرواک

سبک گروتسک در تئاتر با ویژگی‌های خاص خود، به ما این امکان را می‌دهد که به جنبه‌های پنهان و تاریک وجود انسانی نگاهی عمیق‌تر بیفکنیم. سبک گروتسک از طریق اغراق، تضاد و خلق تصاویر غیرعادی، نه تنها احساسی از طنز و ترس را در ما ایجاد می‌کند، بلکه ما را به تفکر در مورد مسائل انسانی و اجتماعی وامی‌دارد. آثار برجسته‌ای نیز در سبک گروتسک نوشته شده‌اند که نشان‌دهنده‌ی عمق و تنوع آن هستند. در یک جمله می‌توان گفت سبک گروتسک در تئاتر به ما یادآوری می‌کنند که هنر می‌تواند ابزاری برای کاوش در زوایای تاریک و ناهنجار زندگی باشد. اگر به مطالعه‌ی بیشتر در زمینه‌ی سبک‌های نمایشنامه نویسی در تئاتر و انواع می‌توانید به مقالات ما در مجله فرواک مراجعه کنید.

نویسنده: سارا فرخنده طینت فرد


نظرات کاربران

Copyright © ۲۰۱۸ – 2024