جلوههای ویژه در ابتدای پیدایش با فعالیتهای بسیار سادهای شروع به کار کرد؛ اولین کسی که از جلوههای ویژه استفاده کرد، فردی فرانسوی به نام ماری ژرژ ژان مِلییِس بود. مردم پس از نمایش این جلوهها در فیلم سفر به ماه او، جلوههای ویژه را شعبدهبازی پنداشتند. کم کم با ورود تکنولوژیها و نرم افزارهای پیچیده، این حوزه گستردهتر شده و به شکل بسیار پیشرفتهای به استفاده میرسد. امروزه فیلمنامهنویسان و کارگردانان قادر هستند با استفاده از این جلوهها، تخیلیترین تفکرات خود را به تصویر بکشند.
جلوههای ویژه در فیلمسازی به تکنولوژی گفته میشود که با استفاده از تکنیکهای مختلف و به کمک رایانه ایجاد میشوند. این جلوهها به عنوان یکی از مهمترین تکنیکهای فیلمسازی برای اضافه کردن زیبایی و جذابیت به فیلم استفاده میشود. از جمله این جلوهها، میتوان به جلوههای SFX ( میدانی) و VFX( بصری) اشاره کرد. در سینمای امروز، فیلمهای تخیلی، ماورایی، اکشن جایگاه خاصی پیدا کردند و مخاطبان زیادی را در برگرفتهاند. شاید بتوان گفت این سبک از فیلمها، بدون کمک جلوههای ویژه هرگز، به جایگاه امروزی خود نمیرسیدند. برای آگاهی بیشتر و مطالعه مقالات تخصصی مرتبط لطفاً به کتگوری سینما مراجعه نمایید.
جلوههای ویژه میدانی شامل تکنیکهایی است که ساخت و فیلمبرداری صحنههای غیرممکن را ممکن میکنند. در این نوع جلوهها ازحرکات دوربین، نور و اثرات مکانیکی مانند باد و باران برای ایجاد تغییر در صحنه، استفاده میشود. این جلوهها به کارگردان کمک میکند تا با استفاده از بازیگران، بدلکاران و متخصصان این رشته تخیلات خود را به تصویر بکشد.
کریستوفر نولان هم از کارگردانهایی است که ترجیح میدهد تا حد امکان، اتفاقات فیلم را به صورت واقعی فیلمبرداری کند. در کارهای ساخته شده توسط نولان، کمتر شاهد استفاده از جلوههای ویژه بصری هستیم. برای مثال در فیلم شوالیه تاریکی، سکانس معروف چپ شدن کامیون، توسط رانندهای حرفهای انجام شده است. اتومبیل بتمن در این فیلم به صورت واقعی ساخته شده است؛ برای فیلمبرداری صحنه پرواز هم، عوامل صحنه به وسیله یک زیپلاین و جرثقیل، اتومبیل درحال پرواز را به تصویر کشیدند. ماکتی نیز از همین اتومبیل ساخته شده که در سکانس انفجار ماشین به جای اتومبیل واقعی منفجر میشود. در فیلم "میانستارهای" نولان هم تقریباً 80 درصد سکانسها بدون استفاده از جلوههای ویژه بصری به نمایش درآمدهاند. مثلاً برای نمایش فضاپیما و ایستگاههای فضایی، از ماکتهای واقعی استفاده شده که طراحی فضای داخلی آنها کاملاً مطابق با واقعیت است. در فیلم تلقین، برای چرخش راهروها در فیلمبرداری از ماکت آن در مقیاس واقعی استفاده شده است.
از چپ کردن یک کامیون تا صحنههای انفجار تماماً گویای این است که کارهای نولان تکیه بر جلوههای ویژه میدانی دارد و کمتر در آثار او جلوههای بصری خواهید دید. بیشک او از تأثیرگذارترین افراد در این حوزه بوده که با خلق تصاویر واقعی مخاطب را شگفتزده میکند.
جلوههای بصری که به آن (Visual Effects) نیز گفته می شود، فرآیندی است، که تصاویر را با استفاده از کامپیوتر طراحی میکنند و پس از تولید فیلم، تصاویر طراحی شده را به آن اضافه می کنند. با پیشرفت تکنولوژی و افزایش کیفیت تصاویر ساخته شده به وسیله VFX، به باورپذیری بالایی رسیده و امروزه استفاده زیادی از این تکنیک میشود. یکی از دلایل استفاده زیاد از این جلوهها، این است که مثلا هزینه انفجار واقعی در یک صحنه را به صورت چشمگیری کاهش میدهند. جلوههای بصری، تکنیکهای متعددی دارد که در ادامه به برخی از آنها میپردازیم.
کامپوزیت یکی از شیوههای رایج برای ایجاد جلوههای ویژه در سینما است. کامپوزیتینگ به معنای ترکیببندی لایههای مختلف، در قالب یک تصویر واحد است. با این علم میتوان طراحیهای کامپیوتری را با دنیای واقعی ترکیب کرد. در این ترکیببندی تکنیکهای رنگ، نورپردازی و... به کار برده میشود تا جلوهای زیبا و خاص در تصاویر ایجاد کند. همچنین از کاربردیترین نرمافزارهای این زمینه میتوان به افترافکت و نیوک اشاره کرد.
ایده اولیه این فناوری، زمان ساخت میکی موس، توسط کمپانی والت دیزنی شکل گرفت. برای ساخت این برنامه سه بعدی، تمامی صحنهها به صورت لایه لایه طراحی میشدند؛ برای مثال، ابتدا لایه آسمان، سپس لایه جنگل و بعد از آن درختهای نزدیکتر به سوژه را قرار میدادند، در لایه آخر هم خود شخصیت میکی قرار میگرفت.
تکنیکهای کامپوزیتینگِ VFX: این تکنیکها شامل تصاویر کامپیوتری، مات کردن، نوردهی چندگانه، پرده سبز یا آبی، کامپوزیتینگ فیزیکی و روتوسکوپی هستند. کروماکی یا همان پردههای سبز یا آبی، یکی از متداولترین تکنیکهایی است که فیلمسازان برای اضافه کردن ترکیبات جدید به فیلم، در ایجاد جلوههای بصری از آن بهره میبرند. در ادامه به صورت مختصر به کروماکی میپردازیم:
پرده سبز (green screen): به منظور جدا کردن سادهتر سوژه از پسزمینه استفاده میشود. این قابلیت در اکثر فیلمها کاربرد بسیار زیادی دارد. معمولاً در صحنههایی که به نور زیادی نیاز داریم مانند صحنههایی که روز را نشان میدهند، از پرده سبز استفاده میشود.
پرده آبی (blue screen): پرده آبی نیز همان قابلیت پرده سبز را دارد. با این تفاوت که در صحنههایی بدون نور یا با نور کم مثل سکانسهای شب از آنها استفاده میشود؛ این موضوع به دلیل درخشندگی بیشتر زمینه سبز نسبت به آبی است.
از موشنکپچر(Mo-Cap) در حوزههای بسیار گستردهای استفاده میشود. در سینما، با استفاده از موشنکپچر حرکات یک بازیگر را ضبط میکنند تا به صورت دیجیتالی تبدیل به کاراکتری انیمیشنی شود. درواقع بازیگران در حین فیلمبرداری بعضی از سکانسها لباسهای مخصوصی میپوشند؛ حرکت آنها توسط دوربینها و ابزار مخصوص ضبط شده و پس از آن به رایانه منتقل میشود. در این مرحله، به کمک موشنکپچر باید حرکات مجازی و واقعی را باهم منطبق کرد. موشنکپچر انواع مختلفی دارد که از مهمترین آنها میتوان به نوری، مکانیکی و مغناطیسی اشاره کرد؛ البته لازم به ذکر است که در سینما بیشتر از همان موشنکپچر نوری استفاده میکنند.
موشنکپچر نوری: در این روش، بازیگر از لباسی با سنسورهای خاص استفاده میکند؛ این سنسورهای سفید و توپ مانند در قسمت مفاصل بدن قرار میگیرند. کار اصلی آنها تسهیل ضبط حرکات است. در نهایت با استفاده از دوربینهای حساس به نور مادونقرمز و فیلترهای دیگر نوری، تغییرات بازیگر ثبت شده تا به صورت دیجیتالی تصویر شود.
موشنکپچر مغناطیسی: در این روش، حسگرهای بسیار پیشرفتهای به بدن بازیگر متصل میشوند؛ این حسگرها به مرکز الکترونیکی وصلاند. مرکز الکترونیکی هم با کامپیوتر و رایانهای مجهز در ارتباط است. تمام این تجهیزات تخصصی منجر به ردیابی و شبیه سازی حرکات بازیگر در رایانه میشوند. از مزایای این روش میتوان به کمهزینهتر بودن آن نسبت به موشنکپچر نوری اشاره کرد. البته باید در نظر داشت که نصب و پیادهسازی تجهیزات مغناطیسی آن بسیار دشوار است.
موشنکپچر مکانیکی: در این روش از لباسهای بسیار گران قیمت و مجهزی استفاده میشود. از رایجترین آنها میتوان از دستکشها، بازوهای مکانیکی و مدلهای مَفصَلی نام برد. این روش بسیار کاربردی بوده و استفاده از آن برای ضبط مستقیم حرکات، مزایای زیادی را برای فیلمسازان به همراه دارد.
به عنوان مثال اگر به پشت صحنه فیلمهایی همچون ارباب حلقهها نگاه کنید، با نقطهگذاریهایی روی صورت و اندام بازیگر مواجه میشوید. کاراکترهای طراحی شده توسط کامپیوتر بعد از فیلمبرداری، به وسیله جلوههای رایانهای روی بازیگر قرار میگیرند. موشنگرافیک ارتباط مستقیم با این نقطهگذاری ها دارند در یک تعریف ساده میتوان گفت تطبیق دادن اندام و چهره کاراکتر ساختگی با بازیگر اصلی از طریق تکنیک موشنکپچر صورت میگیرد.
در آخر باید بگوییم فناوری موشنکپچر یک فناوری بسیار کارآمد در ساخت انیمیشنها و فیلمهای سینمایی است. در صورت استفاده دقیق میتواند نتایج بینظیری را به نمایش بگذارد. درواقع این بخش از جلوههای ویژه نیز همچون سایر بخشها، به تصویر کردن راحتتر تخیلات هنرمند میپردازد.
به استفاده از فناوریهای کامپیوتری به منظور ایجاد تصاویر و جلوههای ویژه بصری برای فیلمها، برنامههای تلویزیونی، بازیهای رایانهای و... CGI (تصاویر کامپیوتری) میگویند. CGI فرآیندی است که از فناوری دیجیتال، برای ایجاد تصاویری که در واقعیت وجود ندارند استفاده میکند. در گذشته، ایجاد جلوههای ویژه فرآیندی پرهزینه و پر زحمت بود. با ظهور تصاویر کامپیوتری و سایر ابزارها، ایجاد یک تصویر متقاعد کننده بسیار سادهتر و مقرون به صرفهتر شده است. میتوان گفت این تصاویر صنعت سینما را متحول کردهاند. تا جایی که امروزهCGI به بخشی ضروری از ساخت فیلم تبدیل شده است؛ از جلوههای بصری ساده گرفته تا تولید در مقیاس بزرگ.
امروزه از تصاویر کامپیوتری برای خلق هرچیزی، از جمله مناظر و پس زمینههای واقعی گرفته تا انیمیشنها و شخصیتهای پیچیده به کار میرود. CGI از ایجاد تنظیمات دیجیتال، افزودن عناصر بصری به فیلمهای موجود، و ساخت انیمیشن برای شخصیت یا اشیایی که در دنیای واقعی وجود ندارند، استفاده میکند. بهترین مثال برای این تکنولوژی، سریال معروف بازی تاج و تخت است؛ تصاویر اژدها با استفاده از ماکتهای شبیهسازی شده، فیلمبرداری شد و به وسیله CGI به شکل اژدهایی واقعی درآمد.
تا به اینجا با تکنیکهای جلوههای ویژه آشنا شدیم. بهتر است به صورت مختصری اشاره کنیم که وقتی از فیلمبرداری جلوههای ویژه صحبت میشود، دقیقاً منظور چیست. همانطور که گفته شد، گاهی در ساخت یک اثر سینمایی، برای نمایش برخی از سکانسها، هنرمندان با مشکلات زیادی مواجه میشوند؛ برای مثال میتوان به شخصیتی که به فضا میرود یا ساختمانی که با زلزله، ویران میشود، اشاره کرد. به حل کردنِ این مشکلات و راهکارهایی برای به تصویر کشیدن این سکانسها، فیلمبرداری جلوههای ویژه میگوییم. به صورت کلی، فیلمبردار با توجه به کیفیت تصویر، بودجه در اختیار و ابزار و تجهیزاتش، تکنیک مدنظر خود را انتخاب میکند. در مقالات تخصصی فیلمبرداری، به صورت جامع به تکنیکهای فیلمبرداری در جلوههای ویژه پرداختهایم.
سخن پایانی
در اینجا سعی کردیم تا به مباحث مرتبط با جلوههای ویژه بپردازیم. در عصر تکنولوژیهای پیشرفته، برای همگام شدن با این جلوهها نیاز است تا اطلاعات خود را مدام به روز کنیم.
در این محتوا به صورت خلاصه به اهمیت این جلوهها، چگونگی کارکردشان، تکنیکها و زیرمجموعه آنها اشاره کردیم. بیشک، جذابیت این رشته به همان عملی کردن تصورات انسانی برمیگردد. حالا ما در دنیایی هستیم که میتوان در صورت وجود بودجه کافی هر سکانس خیالی را به تصویر کشید؛ همه ما با بسیاری از فیلمها و شخصیتهای متکی به این رشته خاطره داریم. از شخصيت گالوم در ارباب حلقهها تا پرواز کردن اژدها در سریال بازی تاج و تخت، همه نمایانگر همین مسئلهاند. درصورت علاقهمندی و برای آشنایی بیشتر میتوانید به مقالات مجله فرواک مراجعه کنید.