وقتی به یک اجرای تئاتر فکر میکنید، احتمالاً تصویر گروهی از بازیگران، در حال اجرای یک نمایش، به ذهنتان میآید. ممکن است نمایی از صحنه و نور را نیز تصور کنید؛ اما یکی از مهمترین موارد، لباسی است که بازیگران بر تن دارند. طراحی لباس تئاتر، بخشی ضروری از هر پروژه تئاتر است. ما در دستهبندی طراحی لباس مجله فرواک، به معرفی این مبحث گسترده در تئاتر پرداختهایم.
طراحی لباس تئاتر، طبیعتی دوگانه دارد. لباس به بازیگر اجازه میدهد تا کاملاً نقش خود را باور کند و بهترین بازی خود را به نمایش بگذارد. همچنین میتوان گفت، لباسها در تئاتر به خلق دنیای بصری میپردازند؛ یعنی حسی از زمان، مکان و فضا را منتقل میکنند. پس این هنر، از دو جنبه کاربردی و زیباییشناسی برخوردار است.
طراحی لباس تئاتر، در کنار طراحی صحنه، گریم و نورپردازی از عواملی هستند که به روایت دیداری در تئاتر کمک میکنند. این هنرها با استفاده از اِلمانهای مختلف موجود در متن و بازی بازیگران، به ارائه مضمون نمایشنامه میپردازند. برای طراحی لباس هر نمایشی، باید به عناصری مانند درونمایه نمایش، صحت تاریخی و روابط بین شخصیتها توجه کرد. این کار باعث میشود تا اثر نهایی منسجم و جذاب باشد. برای آگاهی بیشتر و مطالعه مقالات تخصصی دیگر به کتگوری تئاتر مجله فرواک مراجعه نمایید.
طراحی لباس تئاتر از قرنهای 15 و 16 و از دوران الیزابتی اهمیت پیدا کرد. قبل از آن، در دوران کلاسیک و قرون وسطی، بازیگران با لباسهای خودشان به ایفای نقش میپرداختند؛ اما در دوره الیزابتی، لباسهای تئاتر ارزش پیدا کردند و از پارچههای مرغوب و گرانقیمت برای دوختشان استفاده شد. پس از آن، لباسها در تئاتر برای نشان دادن نوع نمایش، طبقه اجتماعی شخصیتها و منطقهای که به آن تعلق داشتند به کار میرفتند. برای مثال، بازیگران در تئاترهای کمدی، از لباس مردم عادی و در تئاتر تراژدی از لباسهای سلطنتی استفاده میکردند.
قانونهایی برای استفاده از رنگها نیز وجود داشت؛ از قبیل اینکه لباس سفید برای پیرمردها، زرد برای فاحشهها و شنلهای پیچیدهشده برای خلافکاران بوده است. در تئاترهایی که شخصیتها متعلق به دوران دیگری بودند، سعی میشد تا لباسهای آن دوره به خوبی نشان داده شوند؛ از نمونههای این تئاترها میتوان به "رویای شب نیمه تابستان" اثر شکسپیر اشاره کرد.
در میانه قرن هفدهم و با بازگشایی دوباره سالنهای تئاتر، لباسها منطقیتر شدند؛ دیگر برای ساخت آنها از پارچههای گرانقیمت استفاده نمیشد و تنها چیزی که اهمیت داشت، ارتباط لباس با شخصیت بود. از دیگر رویدادهای مهم تاریخ تئاتر این دوره، میتوان به ظهور انواع موسیقایی تئاتر مانند باله و اپرای باروک اشاره کرد. هر دو اینها، لباسهای مخصوصی داشتند که احتیاج به دقت و ظرافت در طراحی داشت.
تا قرن نوزدهم، با وجود آنکه لباسها اطلاعات زیادی در مورد شخصیت میدادند، به صورت خاص طراحی نمیشدند. بازیگران، از انبار لباسهای سالن تئاتر، آن چیزی را که به نظرشان برای نقش مناسبتر بود، برمیداشتند؛ اما از نیمه قرن نوزدهم به بعد، لباس بازیگر به عنوان یک اثر هنری و طراحی لباس تئاتر به عنوان یک حرفه شناخته شد. در ادامه به صورت جامعتری به این حرفه هنری میپردازیم.
برای یک طراحی لباس با کیفیت در تئاتر، باید مشخص کرد که برای چه سبکی طراحی میکنیم؛ آیا نمایشنامه ما یک اثر واقعگرایانه است یا سورئال؟ تراژدی است یا کمدی؟ هر یک از این سبکها و ویژگیهایشان، به نوعی بر طراحی لباس تأثیر میگذارد.
سورئالیسم
پس از جنگ جهانی دوم، در دهههای 50 تا 70 میلادی، بالماسکههای پاریسی محلی برای ابراز خلاقیت طراحان لباس این سبک بودند. اما نتیجه این خلاقیتها، از طراحی لباس در همان دوره، متفاوت بود. لباسهای سورئال دیده شده در سالنهای تئاتر، بیشتر به نقاشیهای این سبک شباهت داشتند؛ درحالیکه لباسهای پوشیده شده در بالماسکهها کاربردیتر بودند. با این حال، نمیتوان از تأثیر این دو بر یکدیگر چشم پوشید. طراحی لباسها در این سبک را میتوان اغراقآمیز، نمادین و غیرواقعی بیان کرد.
تئاتر ابزورد
تئاتر ابزورد به نوعی دنبالهای از سورئالیسم به حساب میرود. هنرمندان این سبک، از محدودیتهای جهان واقعی و ملموس، خسته شده و به دنبال نشان دادن مفاهیم، به انتزاعیترین شکل آن هستند. پس طبیعی است که طراحی لباس تئاتر در این سبک نیز، معمولاً، انتزاعی باشد. همچنین این طراحیها باید بتوانند شخصیتها را، که تنها نمادی از مفاهیم هستند، به خوبی نشان دهند.
اکسپرسیونیسم
در این سبک، غالباً از ماسکها و لباسهایی که اولیه و دستساز به نظر میرسند، استفاده میشود. اکسپرسیونیسم در مرحله اول، واکنشی به امپرسیونیسم است. امپرسیونیسم به احساسات درونی و فردی میپردازد، درحالیکه طبیعت اکسپرسیونیسم بسیار ماشینیتر است. این ماشینی بودن، توسط خطها، زوایا و جنس مناسب پارچه باید در طراحی لباس تئاتر نیز نمود پیدا کند.
امپرسیونیسم
این سبک، همانطور که در بالا ذکر شد به احساسات عمیق، شخصی و درونی انسانها میپردازد. رویکرد این سبک به این نوع احساسات، رمانتیک و رویاگونه است. این فضای رویایی، به وسیله رنگ و نور در طراحی صحنه و لباس تئاتر نمایش داده میشود. میتوان گفت که طراحی لباس تئاتر در این سبک، قصد دارد تا نقاشیهای امپرسیونیست را تداعی کند.
باله، نوعی از تئاتر همراه با رقص است. در طراحی لباس تئاتر در نمایشهای باله از لباسهای منحصربهفردی استفاده میشود. این لباسها امکان اجرای حرکتهای مخصوص به باله را به بازیگران داده و بر زیبایی اجرا میافزایند. در باله، شکل و قواعد طراحی لباس بازیگران خانم و آقا از پایه با همدیگر تفاوت دارند. لباسهای باله انواع و اسامی مختلفی دارند؛ توتو(tutu)، بوگاکو(bugaku)، شو(chout) و نکتون(nocturne) نمونههایی از این لباسها هستند.
رنگ از زندگی جدا شدنی نیست. اکنون، میخواهیم به روانشناسی برخی رنگها در طراحی لباس تئاتر بپردازیم. رنگ برمیانگیزد و بیان میکند؛ آرامش میبخشد و آشوب به پا میکند. به صورت کلی، حالات و احساسات مختلفی را منتقل میکند.
هر رنگی خصوصیات مخصوص به خود را دارد. به طور مثال:
رنگ قرمز: این رنگ را همراه با انرژی زیاد، گرما و هیجان میشناسیم. قرمز به عنوان نماد جنگ، خشم، عصبانیت و حتی باروری نیز استفاده میشود.
رنگ آبی: آبی نماد استحکام، آرامش و وفاداری است که به شدت قدرت جلب اعتماد را منتقل میکند.
رنگ سبز: رنگ رشد و باروری، سلامت و تندرستی و نماد آسایش است.
رنگ زرد: درخشانترین رنگ در بین رنگها است. میشود آن را نماد خوشبینی و افزایش تمرکز و یا نماد فریب و حیله دانست.
رنگ نارنجی: این رنگ نماد فعالیت، شادی، و اشتیاق است.
رنگ بنفش: نماد ثروت، سلطنت، فراوانی، نعمت و همچنین رنگ احساسات زنانه است.
هر کدام از رنگها بیانگر نمادی است که میتوان برای طراحی لباس تئاتر از آنها استفاده کرد.
مرحله نخست طراحی لباس تئاتر، به ایجاد یک طرح اولیه میپردازد؛ این طرح، با توجه به متن، خصوصیات کاراکتر، قرارگیری و حرکت بازیگر بر صحنه، نور و عوامل دیگر کشیده میشود. در مرحله بعدی، طرح با توجه به نظر کارگردان و خصوصیات بازیگر و شخصیت نمایش، ویرایش شده و نهایی میشود. برای مثال ممکن است رنگ پیشنهادی طراح لباس با نظر کارگردان مطابقت نداشته باشد. در این صورت، پس از مشورت دوباره با یکدیگر به یک طرح نهایی میرسند.
در مرحله بعد، طرح نهایی اجرا میشود. در این بخش، پارچه لباس و دوخت آن حائز اهمیت است. با توجه به دوره تاریخی، مکان داستان و همینطور طبقه اجتماعی شخصیتها، نوع پارچه و مدل دوخت آن انتخاب میشود.
در نهایت نوبت به پرو لباس میرسد. لباس، توسط بازیگر پوشیده شده و ویرایشهای لازم روی آن انجام میشود.
ممکن است در حین اجرا، لباس کاراکتری به دلیل تعامل و تماس با سایر بازیگران روی صحنه، دچار پارگی و لطمه شود؛ به همین منظور، طراح لباس و یا دستیارش در تمام روزهای اجرا حضور دارد تا در صورت بروز مشکل آن را رفع کند.
نشانهشناسی، بررسی علمی "نشانه" و کاربرد آن است. میتوان گفت استفاده از آن، به زمان پیدایش انسان برمیگردد و از راههای برقراری ارتباط بشر محسوب میشود. نشانهها، به شکل پوشش، ارتباط گفتاری و رفتاری نمود پیدا میکنند. استفاده از نشانهشناسی در تئاتر، از اواخر دهه هفتاد میلادی گسترش یافت و راهی برای درک متون نمایشی شد. این علم به ما کمک میکند تا متن نمایشنامه را فراتر از کلمات ببریم.
نشانه شناسی در طراحیلباس تئاتر اهمیت فراوانی دارد؛ لباس به گونهای طراحی میشود که با تأکید بر نشانهها، تمرکز تماشاگر را به جنبهای خاص از شخصیت و نمایش معطوف کند. به عنوان مثال، در تئاتر "رویای شب نیمه تابستان" ماه، در بخشهای مختلف نمایش و با توجه به داستان، معانی مختلفی دارد؛ گاهی نماد تغییر و نو شدن و گاهی نماد رویا و خیالپردازی است. همچنین استفاده از جمجمه انسان و حیوان در صحنه تئاتر، همانقدر که ممکن است نمایانگر مرگ باشد، میتواند مفهوم جاودانگی و بقا را نیز برساند. تفاوت در معنای این نشانه، بسته به این است که کدام شخصیت در کدام صحنه از آن استفاده میکند.
حلقه ارتباط بین نمایشنامه، اجرا، تماشاگر و طراحی لباس تئاتر بسیار پیچیده است. نشانهها به ایجاد ارتباط غیرکلامی با مخاطب میپردازند. لباسها ویژگیهایی مانند موقعیت زمانی، موقعیت مکانی، وضعیت روانی، شغل، جنسیت و سن شخصیتها را در صحنه نشان میدهند. نشانهها در صحنه به شکل رنگها، نمادها، تصاویر و سبکهای لباس و اکسسوری به چشم میخورند. از طریق لباس یک شخصیت، میتوان حتی به درونمایه داستان نیز پیبرد.
سخن پایانی
طراحی لباس، هنری گسترده در دنیای نمایش است. هنرِ خلق شخصیتی داستانی-نمایشی از تار و پود پارچه؛ شاید طراح لباس، همان نویسندهای است که به جای کلمات با لباسها حرف میزند. در واقع میتوان گفت این هنر، ترکیبی از رنگها و نشانهها برای ایجاد یک روایت تصویری است. تمامی کاراکترهای به یادماندنی تئاتر، با تمام لباسها و اکسسوریهای مخصوص به نقش خود، در ذهن مخاطب ثبت میشوند. در واقع نوع پوشش انسانها در زندگی واقعی، بیانگر شخصیت و سلیقه آنها است و تئاتر از زندگی جدا نیست.
در این محتوا، سعی کردیم تا با گذری کوتاه بر مباحث قابل توجه در طراحی لباس تئاتر، به تصویری کلی از یک طراح لباس و اهمیت نقش او بپردازیم. سبکهای طراحی لباس، روانشناسی رنگ، نشانهشناسی و مراحل طراحی و اجرا را تا حدی بررسی کردیم. لازم به ذکر است این رشته، علاوه بر تجربه و تکنیکهای عملی، نیاز به مطالعه تخصصی در حیطههای مختلف هنری دارد. شما میتوانید برای آشنایی تخصصیتر به دستهبندی طراحیلباس تئاتر در مجله فرواک مراجعه فرمایید.