هنر چیست؟ این سوال همیشه پیچیده و مورد بحث بوده است. سیر تکامل هنر در طول تاریخ باعث شده تا پاسخهای فراوانی به این سوال داده شود. شاید برای شروع بتوان گفت، هنر زمانی ایجاد میشود که قوه تخیل و خلاقیت درکنار هم قرار بگیرند؛ پس از آن اثری خلق شود که به صورت مستقیم با حواس پنجگانه انسان ارتباط برقرار کند و او را درگیر نماید.
هنر، زبان مشترک بین همه انسانها است؛ برای همه ما پیش آمده که با شنیدن یک قطعه موسیقی که متعلق به جغرافیا، فرهنگ و زبان دیگری است، احساسات مختلفی را دریافت کرده باشیم. هنر در تمامی اشکالش، اجتماع و فرهنگ انسانها را تحت تاثیر قرار میدهد. از دیرباز تا اکنون، میل درونی به ارتباط گرفتن در انسان وجود داشته و هنر بهترین ابزار برای برقراری این ارتباط بوده است.
ما در مجله فرواک، قصد داریم تا به صورت تخصصی به هنر تئاتر و سینما بپردازیم؛ اما پیش از آن بهتر است با دستهبندی 7 گانه هنرها آشنا شویم.
تقسیمبندی هنرهای 7 گانه و معرفی سینما به عنوان هنر هفتم، برای اولین بار توسط ریچتو کانودو (Riciotto Canudo) در مجله مونژوا (Montjoie) بیان شد. کانودو تئاتر را به عنوان هنر ششم و سینما را به عنوان هنر هفتم معرفی کرد و آنها را به پنج هنر معماری، مجسمهسازی، نقاشی، موسیقی و ادبیات اضافه نمود. این هفت هنر به ترتیبهای متفاوتی توسط افراد مختلف ارائه شدهاند؛ برای مثال برخی موسیقی و برخی دیگر معماری را هنر اول میدانند.
تئاتر بخشی از هنرهای نمایشی است. وقتی این واژه به گوشمان میخورد، یادآور نمایشهای زندهای است که روی صحنهای کوچک یا بزرگ اتفاق میافتند. تئاتر هنر لحظه است؛ یعنی در حین تماشای آن بر روی صحنه، نمیتوان مانند فیلم آن را جلو و عقب برد یا مانند کتاب بارها جملاتش را خواند. تماشاگر فقط یکبار و در لحظه میبیند و میفهمد؛ درنهایت نمایش اصلی پس از بیرون آمدن از سالن نمایش، در ذهن مخاطب آغاز میشود. به زبان ساده، میتوان به تعریف "اریک بنتلی" اشاره کرد که میگوید:
«تئاتر یعنی الف در نقش ب در حالی که ج آن را تماشا میکند.»
برای آشنایی با شگفتیهای دنیای تئاتر و عوامل تشکیلدهنده آن، به دستهبندیهای مجله تئاتر مراجعه کنید.
معمولا با شنیدن واژه سینما، تصویری از سالن سینما برایمان تداعی میشود؛ اما بهتر است اینطور شروع کنیم که سینما فقط یک سالن نیست. این واژه در لغت یعنی "حرکت" اما در اصطلاح مدرن به معنای ترکیب صدا و تصویر، متحرک سازی اشیاء و جان بخشیدن به آنها است. این هنر را هنر هفتم نیز مینامند. درواقع سینما پدیدهای است که با بهکارگیری 6 هنر دیگر به خلق آثار ماندگار میپردازد.
سینما با استفاده از صدا، موسیقی، دیالوگ، تصویر، اشخاص و ... با احساسات مخاطب ارتباط برقرار میکند؛ به همین دلیل است که این هنر جایگاه ویژهای بین عموم مردم دارد.
همانطور که آندری تارکوفسکی در پاسخ به این سوال که چرا مردم به سینما میروند، میگوید: «من فکر میکنم چیزی که یک انسان معمولاً برای آن به سینما میرود، زمان است. برای زمانی که از دست رفته، صرف شده یا هنوز ندارد. او برای تجربه زنده به آنجا میرود؛ چراکه این هنر بیشتر از هر هنر دیگری، تجربه یک فرد را گسترش میدهد. درواقع سینما، نه تنها تجربه یک انسان را تقویت میکند، بلکه آن را به طور قابل توجهی طولانیتر میسازد و این قدرت آن است».
نمایشنامهنویسی از دوران یونان باستان به تاریخ تئاتر و هنر گره خورده است. به طور کلی نمایشنامه، شکل نوشتاری یک اجرای دراماتیک (داستانی-نمایشی) است؛ نمایشنامه شامل دیالوگها و همچنین توصیفها و دستوراتی است که برای اجرا بر روی صحنه به آنها نیاز است.
نمایشنامه میتواند به صورت شعر یا نثر باشد؛ تفاوت آن با سایر متنهای ادبی در آن است که بر پایهی دیالوگ و حرکت قرار دارد. بر خلاف سایر شاخههای هنر، شما برای لذت بردن از یک نمایش به دانش زیادی از این رشته نیاز ندارید. همانطور که ارسطو ادعا میکند، این موضوع که تئاتر تقلیدی از واقعیت اعمال انسانی است، به خودی خود مخاطب را جذب می کند.
فیلمنامهنویسی بخش اولیه و بسیار مهمی در تولید هر اثر سینمایی است. فیلمنامه، درواقع همان ساختاری است که با توضیحات صحنه و دیالوگها، در قالبی دراماتیک (داستانی-نمایشی) نمایان میشود. میتوان گفت غالباً فیلمنامه ضعیف به یک اثر بیکیفیت منجر میشود. فیلمنامهنویس سوژه اولیه را انتخاب کرده و آن را به داستانی تصویری مبدل میکند. نویسنده معمولاً برای نوشتن دیالوگ سعی در باورپذیری آن برای مخاطب دارد و پس از شخصیتپردازی و پایانبندی، متن را بازنویسی میکند.
هنر فیلمنامهنویسی، تکنیکها، قواعد و اصول فنی بسیاری دارد؛ در مقالات دستهبندی فیلمنامهنویسی، به صورت تخصصی و تفکیک شده، به هر یک میپردازیم.
اگر یک اثر نمایشی را به یک درخت تشبیه کنیم، همه عواملی که در ساخت آن دخیل هستند، مانند شاخ و برگهای آن و کارگردان مانند تنهای است که آنها را در کنار هم نگه میدارد. کارگردان باید بتواند با استفاده از نورپردازی، لباس، صحنه، گریم و ... متن فیلمنامه یا نمایشنامه را به بهترین شکل اجرا نماید. به همین خاطر، باید علاوه بر مباحث مربوط به هنرکارگردانی، تسلطی نسبی به سایر مباحث مربوط به (سینما یا تئاتر) داشته باشد؛ همچنین باید بتواند آنچه را که میخواهد، دقیق و شفاف با عوامل خود در میان بگذارد.
بین کارگردانی تئاتر و سینما، تفاوتهایی به چشم میخورد؛ در مجله تئاتر و مجله سینما به صورت جامع و کامل توضیح داده شده است.
با وجود اینکه عوامل بسیار زیادی در تولید یک اثر سینمایی نقش دارند؛ اما در نهایت این بازیگر است که توسط مخاطب دیده میشود. به همین دلیل است که اغلب مخاطبان علاقه دارند حتی جزئیات زندگی یک بازیگر را بدانند. بازیگر بر اساس متن و سبک مورد نظر کارگردان، احساسات، بیان و بدن خود را به کار میگیرد تا شخصیت جدیدی بسازد. به همین دلیل، تقویت این 3 ابزار از مهمترین عوامل موفقیت در هنر بازیگری به شمار میروند. برای مثال، در بازیگری، حتی با وجود میکروفون و تجهیزات صدا برداری، همچنان ابزار اصلی او برای بیان، حنجره و تارهای صوتی او هستند.
ما در مجله فرواک به طور مفصل به تربیت و تقویت این ابزار و مهارتها میپردازیم.
به طراحی، ساخت و اجرای فضای یک نمایشنامه یا فیلمنامه، طراحیصحنه گفته میشود. درواقع طراحیصحنه تأثیر مستقیم بر سایر بخشهای تشکیلدهنده یک تئاتر یا فیلم دارد. طراح صحنه به کمک ابزار، تزیینات، رنگها و... فضای یک نمایشنامه یا فیلمنامه را برای تماشاچی به تصویر میکشد.
تفاوت اصلی طراحیصحنه در تئاتر با سینما هم همین موضوع است. اغلب، طراح صحنه در سینما برای سکانسهایی که در خانه اتفاق میافتند، از یک خانه واقعی استفاده میکند؛ اما طراح صحنه تئاتر باید با استفاده از هنرهای تجسمی و انتزاعی، خانهای بسازد؛ چگونگی ساخت آن بستگی به سبکی که کارگردان و نمایشنامه دنبال میکنند، دارد.
شاید بتوان گفت یکی از مهمترین وظایف یک طراح صحنه این است که ارتباط بصری بین مخاطب و اثر را شکل دهد. در کنار جمعآوری اطلاعات درباره متن و فضای داستان، طراحیصحنه به ذهن خلاق هم نیاز دارد؛ زیرا برقراری ارتباط بین اطلاعات گوناگون و رسیدن به یک نتیجه مطلوب، تنها از یک ذهن خلاق برمیآید. میتوانید با مراجعه به دستهبندی طراحیصحنه تئاتر و سینما، اصول، تکنیکها و سایر اطلاعات تخصصی هنر طراحیصحنه را مطالعه نمایید.
طراحیلباس از مهمترین عوامل در دنیای سینما و تئاتر به شمار میرود. به طور کلی در طراحیلباس، باید با در نظر گرفتن داستان، شخصیتها و سبک هنری، لباس هر نقش را تهیه کرد. طراح لباس در سینما، عموماً با کارگردان، طراح صحنه و فیلمبردار در ارتباط است؛ اما در تئاتر، طراح لباس، کارگردان، طراح صحنه، طراح نور و طراح گریم به انتقال مفهوم اثر نمایشی کمک میکنند. فارغ از طراحی پوشاک، انتخاب زیورآلات مناسب هم، بخش مهمی از کار طراح لباس است.در طراحیلباس، مبحث رنگشناسی و زیرمجموعههایش دارای اهمیت بسیاری هستند؛ پس آشنایی با روانشناسی رنگها هم، بر جذابیت این هنر میافزاید. امروزه این هنر و یادگیری آن طرفداران زیادی پیدا کرده است که ما در مقالههای اختصاصی به این موضوع بیشتر پرداختهایم.
تهیهوتولید عاملی است که نقش بسیار پررنگی در پروژههای نمایشی دارد. از مهمترین وظایف گروه تهیهوتولید، هدایت کردن تیم است. اگر شما به عنوان تهیهکننده، تصمیم به تولید یک اثر هنری بگیرید، باید بدانید که کل تیم، خواستهها و مشکلاتشان را به شما ارجاع میدهند؛ شما باید بتوانید آنها را به شیوهای صحیح، حمایت و راهنمایی کنید.
از مهمترین قابلیتهایی که این کار تهیهوتولید در اختیارتان قرار میدهد، تجربهای از کار اصولی با افراد حرفهای در زمینه هنر است. البته شما باید با محیط کاری و روال آن کاملا آشنا بوده و ارتباطات گستردهای با افراد متخصص داشته باشید؛ در نهایت بتوانید به درستی برنامهریزی کنید و تیم درست را برای پروژه انتخاب نمایید.
درواقع بودجهای که برای پروژه اختصاص داده شده را به شیوهای توزیع و مدیریت کنید که دچار کسر بودجه نشوید؛ با کمی ایدهپردازی خلاقانه، پتانسیلهایی برای کاهش بودجه بیابید.
دنیای گریم بسیار بزرگ و جذاب است. در تمام سبکهای مختلف تئاتر و سینما، گریم به کمک بازیگر میآید تا بتواند نقش را بهتر ارائه دهد. گریمور سینما باید با کارگردان، طراح لباس و طراح صحنه در ارتباط باشد تا بتواند به تاثیرگذارتر شدن شخصیت کمک کند. برای اینکه بدانید گریمور در تئاتر با کدام یک از عوامل گروه در ارتباط است، به دستهبندی گریم در تئاتر مراجعه کنید.
زیباییها و خلاقیتهایی که یک گریمور ارائه میدهد، گاهی باعث نجات یک فیلم شده و مخاطب را به وجد میآورد. در این حرفه علاوه بر طراحی و هنر چهرهپردازی به رنگشناسی، آناتومی صورت، بررسی ابزارهای متنوع آرایشی و... نیز پرداخته میشود.
نور به درک بیشتر تماشاگر از آنچه که در صحنه نمایش رخ میدهد، کمک میکند. این هنر، به مخاطب امکان همسو شدن با داستان را میدهد. در هر لحظه از نمایش، تنظیم نور میتواند احساس وحشت، خشم، شادی و یا غم را در مخاطب ایجاد کند؛ یا میتواند توجه مخاطب را به یک نقطه معطوف کند. در یک کلام طراحینور، تأثیر مستقیم در دیده شدن کار طراحان صحنه، لباس، گریم و حتی بازی بازیگران، دارد.
فیلمبرداری و نورپردازی بر نحوه نمایش دادن یک اثر سینمایی تأثیرات بسزایی دارند. فیلمبرداری فرآیندی است که به ضبط تصاویر متحرک توسط دوربین میپردازد. این هنر فیلمبردار است که بر اساس خواسته کارگردان؛ به ذهنیت او، عینیت میبخشد. به عبارت دیگر، ایجاد یک فضای جذاب به عهده تیم فیلمبرداری است تا حاصل کار سایر عوامل به تصویر کشیده شود.
نورپردازی همواره بخش جداناپذیری از اصول اولیه در فیلمبرداری بوده است. در فیلمبرداری سینمایی از دو نوع نور طبیعی و مصنوعی استفاده میشود. میتوان گفت نورپردازی به صورت کلی شامل تمامی قواعدی است که باعث بهتر به تصویر کشیده شدن داستان با استفاده از نور میشود. در خیلی از فیلمبرداریهای سینمایی، نور میتواند به تنهایی مفهوم خاصی را به مخاطب منتقل کند. برای آشنایی هرچه بیشتر با هنر فیلمبرداری و نورپردازی میتوانید به مقالات ما مراجعه کنید.
در بسیاری از فیلمها و سریالها، گاهی به صحنههایی نیاز پیدا میکنیم که خلق آنها در دنیای واقعی بسیار سخت و پر هزینه خواهد بود. ورود جلوه های ویژه به عرصه سینما، خلق این صحنهها را کم هزینهتر و با کیفیتتر نمود. این تکنولوژی باعث تأثیر بیشتر فیلمنامه و حظِ بصری بینندگان از اتفاقات فیلم میشود، به زبان سادهتر؛ جلوههای ویژه در سینما قابلیتی است که هنگام فیلمبرداری دیده نمیشود و با اعمال یکسری تغییرات، جلوی چشم بیننده قرار میگیرد.
این جلوهها میتوانند فرآیندهای بسیار سادهای نظیر بارش باران مصنوعی، ساخت مِه در صحنه باشند؛ برای اتفاقات سختتر و پرهزینهتر، مانند انفجار در فیلمهای جنگی، خراب شدن ساختمان و... نیز از همین جلوهها استفاده میشود. هنر جلوههای ویژه به سه دسته کلی: میدانی، کامپیوتری (لابراتواری) و ترکیبی تقسیم میشوند.
یکی از مهمترین بخشهای ساخت یک فیلم، مرحله تدوین است. در این بخش تدوینگر یا مونتور، با در
دست داشتن فایل اصلی فیلم که اصطلاحاً راش نام دارد، اقدام به دستهبندی فیلمها میکند. در آخر با انجام دادن مراحل مختلف تدوین، نسخه نهایی فیلم را به کارگردان ارائه میدهد. ما در صفحه تلویزیون، موبایل یا پرده سینما به تماشای این نسخه نهایی مینشینیم. یک تدوینگر جهت اجرای بهتر پروژه تدوین، نیازمند اخذ اطلاعاتی از سوی کارگردان و یا تهیهکننده فیلم است؛ برخی از آن اطلاعات شامل فیلمنامه، برگه اطلاعات منشی صحنه، فایل اصلی فیلمها و فایل صداهای ضبط شده، هستند.
اگر میخواهید، اطلاعات خود را در این زمینه بهروز نمایید، به بخش تدوین در مجله سینما مراجعه کنید.
عکاسان همواره به جزیئات دقت میکنند. درواقع برای عکاسی باید به درست دیدن توجه داشت، چرا که گاهی برای پیدا کردن سوژه مورد نظر باید به زیر پایتان نگاه کنید. عکاسی هنری برای ثبت کردن تاریخ است. پس باید به سوژههای در حال زوال هم، توجه کرد. چه چیزهایی در محیط پیرامون ما در حال نابودی و از بین رفتن است؟ میتوان آنها را به عنوان بخشی از تاریخ ثبت کرد. عکاس حرفهای وظیفه دارد چیزی را ببیند که بقیه به آن توجه نمیکنند یا اصطلاحاً طوری ببیند که بقیه نمیبینند. سپس مخاطب را نیز ترغیب کند تا به اطرافش نگاه کند.
عکاسی زبان مشخص خود را دارد و گاهی در یک عکس، هزاران کلمه نهفته است. در تئاتر و سینما از این هنر به دلایل مختلفی بهره گرفته شده که از این دلایل میتوان به تبلیغات، اخبار و... اشاره کرد؛ اما مهمترین دلیل عکاسی در تئاتر و سینما، ایجاد آرشیو و ثبت لحظاتی است که هیچکس به جز عکاس، نمیتواند آنها را شکار کند.
برای یکبار هم که شده خود را به چالش بکشید و فیلمی را بیصدا مشاهده کنید؛ بعد از گذشت چند دقیقه از فیلم به این نتیجه میرسید که روح هر فیلم صدای آن است. زمانی که به تماشای یک فیلم مینشینید، اگر کیفیت آن خوب نباشد قطعا معترض خواهید شد؛ چرا که صدا در ناخوداگاه شما نفوذ کرده و همین باعث نظرات منفیتان نسبت به آن میشود.
صدا در سینما بسیار پر اهمیت بوده و نمیتوان از تاثیر آن بر مخاطب غافل شد. در واقع صدا، یکی از اساسیترین بخشهای هر اثر هنری-نمایشی خواهد بود. درباره بخشهای مختلف این مبحث و عوامل مرتبط به آن به طور کامل توضیح دادهایم؛ برای کسب اطلاعات بیشتر، پیشنهاد میکنیم به دستهبندی صدا در مجله سینما سری بزنید.
هنر دوبله یا دوبلاژ در سینما به همان قرار دادن صدای دوبلور بهجای صدای بازیگر گفته میشود. دوبله انواع گوناگونی دارد که از مهمترین آنها میتوان به تکنفره، دستهجمعی، همزمان و ناهمزمان اشاره کرد. به بیان دیگر میتوان گفت که صداپیشه درواقع همان بازیگر بوده با این تفاوت که تنها ابزارش صدا است؛ باید بتواند مانند یک بازیگر، تمام احساسات را تنها با صدا و بدون کمک گرفتن از گریم، لباس و... منتقل کند. کار اصلی صداپیشه مرتبط با رنگ، حجم و وسعت صدایش است.
دوبلورهای ایرانی همواره با صدای گرم خود بخش بزرگی از شخصیتهای سینمایی را در ذهنمان تثبیت کردهاند؛ از مهمترین آنها میتوان به خسرو خسروشاهی، چنگیز جلیلوند، زهره شکوفنده، منوچهر والیزاده، مریم شیرزاد و منوچهر اسماعیلی اشاره کرد.
یکی از اصلیترین نیازهای هر هنرمندی پرداختن به دنیای رنگها است. گاهی رنگ به تنهایی میتواند مفهوم و معنای چیزی را تغییر دهد. بیشک شناخت رنگها و تأثیر بینهایت آنها بر ذهن انسان، از ضرورتهای هنر به ویژه در نقاشی، تئاتر و سینما است. جهان اطراف ما از شکل و رنگ تشکیل شده و بسیاری بر این باور هستند که این رنگ است که به شکل معنا میدهد. مبحث رنگشناسی و روانشناسی رنگها، بحثی جذاب و اثرگذار در هنر است؛ در مقالات مجله فرواک به صورت جامع و کاملاً تخصصی شرح دادهشده است.
وجود مخاطب است که انگیزه ساخت یک اثر را در سازنده ایجاد میکند. تئاتر و سینما هم از این قاعده مستثنی نیستند. به دلیل رقابتهای بسیار در تولید آثار سینمایی و نمایشی، اثری موفقتر است که مخاطب خود را به خوبی شناخته و به سلایق او احترام بگذارد. برای رسیدن به این هدف، مطالعه مباحث جامعهشناسی و روانشناسی کمک بسزایی در این زمینه به ما خواهد کرد.
متاسفانه به مبحث مخاطبشناسی در صنعت هنر ایران، کمتر مورد توجه بوده و میتوان گفت تا حدودی نادیده گرفته شده است.
سخن پایانی
دنیای هنر بسیار گسترده و عمیق است که هر شاخه آن، حرفهای زیادی برای گفتن دارد. در مجله هنری فرواک تا اینجا توضیح مختصری از ماهیت، خاصیت و ویژگی هنر به وِیژه در دو شاخه سینما و تئاتر، ارائه دادهایم. هر کدام از این دو عرصه، شامل بخش های مختلفی از قبیل: کارگردانی، بازیگری، فیلمنامهنویسی، تدوین و... میباشند؛ سعی کردیم گریزی به هر کدام از آنها بزنیم
مخاطب گرامی؛ شما میتوانید برای آشنایی بیشتر با هر یک از این بخشهای هنری و کسب اطلاعات درباره زمینه مورد علاقه خود، به مقالات مربوطه در وبسایت مجله فرواک مراجعه فرمایید.