عکاسی تئاتر، هنری است که باعث میشود حتی پس از پایان نمایش نیز، بتوان حس یک اجرای زنده را تجربه کرد. در کل، شاید بتوان گفت، عکاسی به معنای ثبت لحظات است. رولان بارت، منتقد، نظریهپرداز و نشانهشناس فرانسوی، عقیده دارد که آنچه عکس، بینهایت مرتبه تکرارش میکند، تنها یک بار رخ داده است. عکس به گونهای مکانیکی آن چیزی را تکرار میکند که به لحاظ وجودی، تکرارنشدنی است. در تئاتر نیز انگار که عکاس وحشتزده باید تمام توانش را به کار برده و عکس را از مرگ نجات دهد.
درواقع، عکاسی به ویژه در تئاتر، نیازمند هستیمندی است. عکسهایی که این بُعد هستیشناسانه را ندارند، بین تصویر و نشانه سردرگماند؛ بیآنکه به هیچکدام واقعاً نزدیک باشند. او در جایی در کتاب اتاق روشن نیز به درستی بیان میکند که عکاسی، آشوبگر و ویرانگر است؛ اما نه آنجا که میهراساند، از خود میراند یا رسوا و بدنام میکند، بلکه آنجا که وادار به تفکر و اندیشیدن میکند. برای آگاهی بیشتر و مطالعه مقالات تخصصی مرتبط لطفاً به کتگوری تئاتر مراجعه نمایید.
برای یادگیری عکاسی تئاتر علاوه بر مهارتهای پایه عکاسی، آشنایی با هنر نمایش، نور، صحنه و زیباییشناسی لازم است. عکاس باید به خوبی با روند اجرای نمایش آشنا باشد، تا بتواند در زمان درست، حرکت بازیگران و نقاط عطف اجرا را پیشبینی کند. هِنری کارتیه، عکاس خیابانی، از اصطلاح "لحظه تعیینکننده" برای نشان دادن لحظه اوج نمایش استفاده میکند. نقاط اوج، لحظههایی در نمایش هستند که احساسات در آن پررنگتر است و تأثیرگذاری بیشتری دارند. عکاس، باید این لحظات را تشخیص داده و بهترین تصاویر نمایش را خلق کند.
علاوه بر متن و عناصر فنی نمایش، در عکاسی تئاتر باید به تماشاگران نیز توجه کرد. تماشاگران، رکن اصلی یک نمایش هستند. واکنش آنها میتواند اطلاعات زیادی به عوامل تئاتر، از جمله عکاس بدهد. عکاس باید بداند که با شات زدنهای مداوم، باعث بر هم خوردن تمرکز تماشاچیان و بازیگران نشود. به همین دلیل است که هیچ عکاسی حق ندارد در لحظات سکوت نمایش، عکس بگیرد.
به صورت کلی، وقتی داستانی میشنویم، ممکن است در قطعیت آن شک کنیم؛ اما وقتی تصویر همان ماجرا را ببینیم، به صورت ناخودآگاهی حقیقت آن برایمان ثابت و قطعی میشود. عکسها، اسنادی هستند که اجرا شدن یک نمایش را اثبات میکنند؛ عکس، تنها چیزی است که از نمایش باقی میماند. اغلب تئاترها فقط در همان مدت زمانی که روی صحنه هستند برای تماشاگران و اهالی هنر قابل دسترساند. عکاسی تئاتر، هنری است که با ثبت این لحظات و اتفاقات نمایش، آن را جاودانه میکند.
از طرفی دیگر، یکی از راههای تبلیغات و اطلاعرسانی در تئاتر نیز به وسیله عکاسی است و به همین علت، عکاس باید با کارگردان، سبک کاری او، متن نمایشنامه و حس و حال کلی نمایش آشنایی داشته باشد. اینگونه او میتواند هویت کلی تئاتر را در پوسترها و تبلیغات بازتاب دهد. اگر این کار به درستی انجام شود، عکسها قابلیت جذب مخاطبان زیادی را خواهند داشت.
از کاربردهای دیگر عکاسی تئاتر میتوان به آشنایی انسان با هنر کشورها و ملیتهای مختلف اشاره کرد. عکس، زبانی جهانی است. در کنار تمام پیچیدگیهایش، میتواند به سادگی اطلاعات زیادی را منتقل کند. همانطور که هلموت گِرنشایم در این باره گفته است: عکاسی تنها زبانی است که در تمامی نقاط دنیا فهمیده میشود و با پل زدن میان ملتها و فرهنگهای مختلف خانواده انسان را به یکدیگر پیوند میدهد. عکس چون شکل حقیقی زندگی و وقایع مختلف را بازتاب میدهد، امکان آن را فراهم میسازد تا در بیم و امیدهای دیگران شریک شویم. هنر تصویر به شرایط سیاسی و اجتماعی روشنایی میبخشد و بدین ترتیب ما به واسطه عکس، به شاهدان عینیِ انسانیت و عدم انسانیتِ نوع انسان، بدل میشویم.
یکی دیگر از کاربردهای عکاسی تئاتر این است که مخاطب را با واقعیت نمایش مواجه میکند. درواقع وقتی کل نمایش را میبینیم با توجه به ذهنیت شخصی خودمان موضع میگیریم. در حالی که عکس، تنها تصویری از واقعیت را در اختیارمان قرار میدهد. به گونهای که پیش از آنکه درگیر مواضع فکری خودمان شویم و به تحلیل بپردازیم؛ تصویری از واقعیت ماجرا پیدا کرده و یا حداقل به آن نزدیک شویم.
لنز: در عکاسی تئاتر، انتخاب لنز به محل قرارگیری عکاس و زاویه دید او نسبت به صحنه بستگی دارد. هر عکاس، به اصطلاح امضای شخصی خود را دارد و بسته به آن ممکن است زاویه دید گستردهتری نیاز داشته باشد. انتخاب لنز حتی ممکن است تحت تأثیر فضا و سالن اجرای تئاتر باشد. برای مثال ممکن است لنزی که در سالنهای کوچک استفاده میشود با لنز مورد استفاده در سالنهای بزرگ تفاوت داشته باشد. انتخاب هوشمندانه لنز، به عکاس کمک میکند تا نتیجه دلخواه را رقم بزند؛ چرا که در تئاتر فرصت تعویض لنز کم است.
سرعت شاتر: توانایی دوربین در گرفتن تصویر از سوژههای در حال حرکت نیز با سرعت شاتر در ارتباط است. به عنوان مثال، برای عکسبرداری از بازیگران روی صحنه لازم است که سرعت شاتر را تا حد امکان پایین آورد که تصویر نهایی تار نشود.
ادیت: بسیاری از عکاسان در مرحله ادیت است که به نور و رنگ مورد نظر، میرسند. به زبان ساده، ادیت در عکاسی، به معنای ایجاد تغییر و دستکاری تنظیمات عکس، با استفاده از تکنیکهای مختلف است. بهترین عکاسان هم برای گرفتن خروجی مطلوبتر، حتماً روی آن ادیتهایی انجام میدهند، زیرا در سالن تئاتر نور محدود است و عکاس امکان استفاده از فلش دوربین و همچنین تجهیزات نورپردازی را ندارد. ادیت در عکاسی تئاتر به منظور ایجاد رنگ و نور مناسب در سوژه به کار میرود. عکسهایی که با دوربین گرفته میشوند اغلب دارای ایراداتی از جمله، نوردهی نامناسب، کادربندی اشتباه و... هستند که با ادیت میتوان کم و کاستی آن را برطرف نمود. البته قابل ذکر است که همیشه هم عکس، کم و کاستی ندارد، در مواقعی اضافاتی در عکس هست که با ادیت میتوان آنها را حذف کرد. در دنیای ادیت محدودیت وجود ندارد و میتوان از خلاقیت به صورت حداکثری استفاده کرد و نتایج خارقالعادهای را رقم زد.
نور: نور، عاملی حیاتی برای جلب توجه تماشاگر به صحنه و بازیگران میباشد. در عکاسی تئاتر، نور باید به گونهای تنظیم شود که تماشاگر بتواند برجستگیهای صحنه را به درستی ببیند و درک کند. عکاس غالباً در تلاش است این برجستگیها را در تصاویر ثبت شده نیز ایجاد کند. و با استفاده از نور، جزئیات مهم و عواطف بازیگران را به تصویر بکشد. همچنین لازم به ذکر است که تنظیمات اتوماتیک دوربین باعث ایجاد سایههای اضافی و غیرواقعی در تصویر میشوند؛ بنابراین تنظیمات دستی متناسب با نور، غالباً بهترین نتیجه را رقم میزند. تعامل با عوامل نورپردازی برای عکاس تئاتر لازم است.
توجه داشته باشید که حتما نماهای لانگشات هم ثبت کرده و تمام توجه خود را به شاتهای کلوزآپ، محدود نکنید. در زمان شروع یا زمانی که کل صحنه پر شده، میتوانید لانگشاتهایی شگفتانگیز بگیرید. شما باید مجموعه وسیعی از عکسهای مختلف داشته باشید. با این حال، تمرکز اصلی در عکاسی تئاتر، به شاتهای کلوزآپ معطوف میشود؛ چراکه در این شاتها احساسات به خوبی به تصویر کشیده شده و گریم و طراحی لباس هم مشهودتر است. در مقالات عکاسی مجله فرواک به صورت گستردهتر به انواع نماها در عکاسی پرداختهایم.
سخن آخر
عکاسی، شیوهای مؤثر و به یادماندنی از ارتباط است. بیشک اثر شگرفی بر نحوه درک و اندیشیدن ما دارد. همانطور که منتقدی گفته است: در ابتدا، تنها به عنوان تماشاگر و صرفاً به دلایل احساسی جذب عکاسی شده بودم؛ بعد دلم خواست در آن کاوش کنم، متوجه شدم که به عکس نگاه میکنم، احساس میکنم و به همین صورت است که میفهمم، پی میبرم و میاندیشم.
عکاسی تئاتر، ترکیبی از هنر تصویر و نمایش است. انگار که پیوندی میان روایت تصویری و روایت نمایشی باشد. تصویر به تنهایی راوی داستان است و تئاتر هم همینطور؛ انگار در عکاسی تئاتر، هنرمند روایت را روایت میکند و چه چیزی جذابتر از تلفیق دو هنر، انسان را سر ذوق میآورد؟ این ارتباط میان روایت تصویری و کلامی در تئاتر نیز موضوع قابل توجهی است. لوییس هاین در جایی گفته بود اگر میتوانست ماجرا را در قالب کلمات بگوید، دیگر نیازی نبود آن را با دوربین ثبت کند. حال در تئاتر میبینیم که چطور متن نمایشنامه، در قالب کلمات داستان میگوید، بازیگر با بدنش داستان میگوید و عکاس از ترکیب همه اینها و از نگاه لنزش داستان را بار دیگر تعریف میکند. شما میتوانید برای آشنایی جامعتر با عکاسی تئاتر به مقالات مجله فرواک مراجعه فرمائید.