آیا تاکنون به اجرای تئاتر رفتهاید؟ معمولاً در حین تماشای یک تئاتر خوب، مخاطب از خود میپرسد چطور تک تک اجزای یک نمایش در کنار هم قرار گرفتهاند. برای مثال، ممکن است فکر کنید چگونه دیالوگهای اصلی نمایش، در کنار هماهنگی با بدن بازیگران، با نورپردازی خاصی نیز همراه هستند؟! در واقع، کارگردان تئاتر است که این انسجام و هماهنگی را رقم میزند.
همه دستاندرکاران یک پروژه تئاتر توسط او راهنمایی و هدایت میشوند. از نزدیک، با تیمهای مختلف و گاهی اوقات با نمایشنامه نویس، همکاری میکند تا به چشمانداز مشترکی برسند و برای تولید اثر، برنامهریزی کنند.
کارگردانی تئاتر شامل نمایشها، تئاترهای موزیکال، باله و اپرا میشود. مسئولیت اصلی کارگردان تئاتر همان تفسیر درست نمایشنامه برای تمام عوامل است. اگرچه، او وظایف مختلف دیگری نیز دارد؛ انتخاب بازیگران، پرورش دادن مفهوم اصلی نمایش و هدایت تمرینات از جمله این وظایف است. در واقع، کارگردان کسی است که به همه "چرا"ها پاسخ میدهد؛ چرا این نمایش را به صحنه میبریم؟ چرا الان؟ چرا با این بازیگران؟ چرا برای این مخاطبان؟ و مهمتر از همه، چرا این اجرا اهمیت دارد؟
کارگردانی تئاتر، حرفهای چالشبرانگیز و خلاقانه است که مبانی و اصول فنی مختص به خود را دارد. در ابتدا، کارگردان باید بتواند به متن نمایشنامه از دیدگاههای مختلف نگاه کند؛ یعنی بتواند آنها را به عنوان یک اثر ادبی، نمایشی و اجتماعی ببیند. این امر به او کمک میکند تا تصویری جامع و کامل از یک نمایشنامه داشته باشد.
کارگردان باید بتواند با بازیگران ارتباط مؤثری برقرار کند و آنها را برای ایفای درست و باورپذیر نقش آماده کند. او باید توانایی کمک به بازیگران در درک بهتر شخصیتها را داشته باشد. البته کارگردان با سایر عوامل نمایش، مانند طراحان صحنه، لباس، نورپردازی و صدا نیز همکاری میکند. او باید بتواند ایدههای خود را به درستی به دیگران منتقل کرده و اطمینان حاصل کند که تمام عناصر نمایش با یکدیگر هماهنگ هستند. در نهایت کارگردانی تئاتر، فرآیندی است که منجر به جذب مخاطب به اثری دیداری-شنیداری میشود.
اصول فنی کارگردانی تئاتر مجموعهای از قواعد و مفاهیم هستند که کارگردانان از آنها پیروی میکنند تا کیفیت فنی کار بهبود یابد. این اصول شامل موارد زیر میشوند:
تأثیرگذاری بر مخاطب: هدف از کارگردانی تئاتر، تأثیرگذاری بر مخاطب است. یک کارگردان باید بتواند از عناصر مختلف نمایش برای انتقال پیام مورد نظر خود استفاده کند.
هماهنگی عناصر نمایش: کارگردانی تئاتر، مسئولیت هماهنگی عناصر مختلف یک نمایش است. کارگردان به ایجاد یک نمایش منسجم و تأثیرگذار کمک میکند. او باید بتواند از فضای صحنه و عوامل دیگر برای ایجاد فضایی که با داستان و پیام نمایش مطابقت دارد، استفاده کند.
رعایت استانداردهای فنی: در کارگردانی تئاتر باید از استانداردهای فنی لازم برای تولید یک نمایش باکیفیت پیروی کرد. این استانداردها شامل مواردی مانند ایمنی، کیفیت صدا و تصویر و اجرای صحیح تکنیکها و استفاده درست از تجهیزات هستند.
در ادامه به تعدادی از عوامل فنی مؤثر در کارگردانی تئاتر میپردازیم:
فضای صحنه میتواند تأثیر زیادی بر مخاطب داشته باشد. از عوامل مهم در کارگردانی تئاتر استفاده درست از فضای صحنه است. فضای صحنه باید به گونهای باشد که اتمسفر ایجاد شده منظور نمایش را به درستی به مخاطب برساند. در تاریخ تئاتر، بارها صحنههای شگفتانگیزی توسط کارگردانان برجسته خلق شدهاند. یکی با کاشتن گلهای آفتابگردان، طبیعت را بازسازی میکند؛ دیگری با آویزان کردن جمجمه از سقف سالن نمایش، دلهره و آشفتگی را منتقل مینماید. به هرحال طراحی فضای صحنه تنها از تعامل درست کارگردان با طراح صحنه، نور و موسیقی شکل میگیرد.
بازیگران، یکی از مهمترین بخشهای تئاتر هستند. کارگردان باید بتواند تعامل خوبی با بازیگرانش داشته باشد تا آنها بتوانند نقشهایی مناسب با سبک و فضای نمایش ایفا کنند. به عنوان مثال، کارگردان با توجه به نوع نمایش، متن نمایشنامه و هدف مدنظر خود، تمرینهای متفاوتی به بازیگران میدهد؛ به عنوان مثال، تمرینات و دستوراتی که کارگردانی تئاتر برای بازیگران پرفورمنس در نظر دارد با تمرینات بازیگران تئاتر رئالیست فرق دارد.
عناصر فنی نمایش، مانند نورپردازی، موسیقی و جلوههای ویژه، میتوانند بر ارتباطگیری مخاطب با تئاتر تأثیرگذار باشند. کارگردانی تئاتر از عناصر فنی استفاده میکند تا نمایشی را ایجاد نماید که جذاب و درگیرکننده باشد. به عنوان مثال، یک کارگردان ممکن است از نورپردازی برای ایجاد جلوههای ویژه یا ایجاد فضایی خاص استفاده نماید؛ با موسیقی، احساس یا حالت خاصی در مخاطب ایجاد کند و یا با طراحی لباس و گریم، شخصیت یکی از نقشها را به صورت خاص نمایش دهد.
تجزیه و تحلیل نمایشنامه یکی از اساسیترین، مهمترین و تعیینکنندهترین قسمتهای کارگردانی تئاتر است. اگر کارگردان نتواند به درستی متن را تجزیه و تحلیل کند، در هدایت کردن تیم به مشکل میخورد.
بهتر است کارگردان برای بار اول، متن را بدون نگاه منتقدانه بخواند. پس از آن، کلمه به کلمه نمایشنامه را برای خود تحلیل نماید تا تسلط کافی بر متن و مفهوم آن پیدا کند. هنگامی که متن به صورت تصاویری واضح در ذهن کارگردان شکل گرفت، او آمادگی دارد تا به تجزیه و تحلیل جزئیتر بپردازد. او در دفترچه کارگردانی خود، تحلیل از شخصیتها، صحنه، موقعیت و دیگر اجزای مؤثر را مینویسد؛ پس از آن، تحلیلهایش را با عوامل انتخاب شده در میان میگذارد. مرحله بعدی، شامل آشنایی عوامل با متن و تمرینات مورد نیاز آنها است.
از دیگر نکات مهم در تجزیه و تحلیل نمایشنامه میتوان به بررسی روابط علت و معلولی شخصیتها، داستان و... اشاره کرد. به صورت جامعتر در مقاله مربوط به تجزیه و تحلیل نمایشنامه در کارگردانی تئاتر به آن پرداختهایم.
((بازیگر و کارگردان هر دو آن چیزی هستند که ما میتوانیم آنها را مترجم کار بدانیم. آنها کار را ترجمه میکنند همانگونه که یک موزیسین کار یک آهنگساز را تفسیر میکند.))
پیشتر و در مبحث نمایشنامه نویسی درباره انواع مختلف سبکهای نمایشنامه صحبت کردهایم. حال میخواهیم به بررسی تعدادی از این سبکها در رابطه با کارگردانی تئاتر بپردازیم؛ به بیانی دیگر، قصد داریم تا ببینیم چه ویژگیهایی از این سبکها هستند که بر کارگردانی اثر میگذارند.
رئالیسم (واقعگرایی) : نمایشهای رئالیسم بر رخدادهای واقعی تمرکز دارند و این رخدادها را به گونهای که در واقعیت ممکن است، به تصویر میکشند. از نکاتی که در این سبک، کارگردان باید به آنها توجه کند، شخصیتپردازی، لباسها و صحنه واقعگرایانه است. در کارگردانی تئاتر به سبک رئالیسم کارگردان باید به اغراقآمیز نبودن دیالوگها توجه ویژهای داشته باشد؛ درواقع دیالوگهای نمایش رئال، اغلب یادآور گفتگوهای روزمرهاند.
ناتورالیسم (طبیعت گرایی) : این سبک سعی دارد تا زندگی را دقیقاً همانطور که هست بپذیرد و به تصویر بکشد. در این نوع از نمایشنامهها، زمان داستان و زمان واقعی یکی هستند؛ یعنی برای مثال سه ساعتی که یک نمایش برای تماشاگران طول میکشد، دقیقا برابر با زمانی است که شخصیتها در داستان سپری میکنند. این تئاترها معمولاً از قوانین سهگانه ارسطو پیروی میکنند که در مقالات مجله فرواک به آنها پرداختهایم. در کارگردانی تئاتر به این سبک، باید توجه کرد که نمایش در یک مکان ثابت اتفاق میافتد و تنها زمان است که تغییر میکند.
سورئالیسم (ورای حقیقت) : در سورئالیسم تلاش بر آن است که نمایش از واقعیت فراتر رود و اتفاقات به صورت غیرعادی نمایش داده و اجرا شوند. در این نوع از تئاتر، صحنهپردازیها، طراحی لباس، شخصیتها و دیالوگهایشان همه نمادین و به نوعی غیرعادی هستند. در کارگردانی تئاتر به سبک سورئال، عناصر نمادین اهمیت بسیاری دارند. بازیگران ممکن است که نقش عروسکهای خیمهشببازی یا حتی حیوانها را بازی کنند.
اکسپرسیونیسم (درونآزمایی) : این نوع از تئاتر، شورشی علیه ارزشهای مادی سبک ناتورالیسم به حساب میآید. این سبک به هوشیاری روحانی یک شخصیت پس از تحمل سختیهای بسیار میپردازد. دیالوگهای این نمایشها پر از شعار هستند و خیلی از وقتها به صورت دوم شخص صحبت میکنند. یک جمعیت، یا در برخی مواقع گروه کر، بر روی صحنه حضور دارند. در اکپرسیونیسم، به جای صحنههای بلند، از یک سری صحنههای کوتاه استفاده میشود. در کارگردانی تئاتر به سبک اکسپرسیونیسم، نورپردازی از اهمیت زیادی برخوردار است؛ با استفاده از نور، اتمسفر را به وجود میآورند و برای این کار از رنگ و مه نیز استفاده میکنند.
ابزوردیسم (پوچیگرایی) : این سبک نمایشی بر بیمعنی بودن زندگی تمرکز دارد و با نگاهی بدبینانه به همه چیز مینگرد. از ویژگیهای این سبک میتوان به پلات (پیرنگ) غیرمنطقی اشاره کرد. این پلات توسط شخصیتهایی که دچار بحرانهای اگزیستانسیالیستی (وجودی) هستند، پیش میرود. صحنه این تئاترها معمولاً ساده و مینیمال است و بسیاری از اِلمانها، نقشی نمادین دارند.
سمبولیسم (نماد گرایی) : این نوع نمایشنامه در واکنش به ابتذال و تصنع تئاترهای اواخر قرن نوزدهم پدید آمدند. ویژگی تئاتر سمبولیست، تمایلش به عوامل ماورالطبیعی، نمادها و استعارهها است. در این نوع از تئاتر، هیچ چیزی مضحک شمرده نمیشود؛ چراکه میتواند معنایی در درون خود داشته باشد و قسمتی از روان انسان را نشان دهد. نحوه کارگردانی تئاتر به سبک سمبولیسم، تأکید فراوانی بر استعارهها دارد.
دادائیسم (هیچ انگار) : هنرمندان پیرو سبک دادائیسم، بر این باور هستند که جهان پوچ و پر از شرارت است. آنها تنها هنری را جوابگوی نیاز آدمها در این جهان میدانند که بیمعنی و بدبین به زندگی باشد. ترکیبی از شعر، رقص و موسیقی با محتوایی بیهوده و با تأکید بر رذالت و زشتی دنیا، عناصر اصلی نمایش دادائیست را تشکیل میدهند.
کارگردان میتواند نمایشنامهای با سبک مشخصی را برداشته، و آن را در سبک ادبی دلخواهش به اجرا دربیاورد؛ به عنوان مثال، کارگردانی میتواند نمایشنامه "باغ وحش شیشهای" را، که یک کار رئالیست است در قالب یک نمایش سورئال به روی صحنه ببرد.
ثبت نام اولین "دوره دستیاری کارگردان و برنامهریزی سینما و تئاتر" توسط مجموعه فرواک هنر آغاز شد. این دوره تخصصی در قالب 12 جلسه با آموزش استاد مهران شهرآشوب (با بیش از 20 سال تجربه در تئاتر، سینما و تلویزیون) برگزار می شود. دانشجویان گرامی پس از قبولی در آزمون پایانی، مدرک کتبی معتبر اخذ خواهند کرد که با اخذ این گواهی از مجموعه فرواک هنر، شانس حضور در پروژه های اختصاصی این مجموعه و همچنین پروژه های مختلف سینمایی را خواهند داشت.
کلام آخر
بیشک، کارگردان همان مهره اصلی پروژه است. هرچند که تئاتر فعالیتی گروهی است و تنها در کنار تلاش تمام عوامل به نتیجه درست میرسد؛ اما به صورت کلی، این کارگردانیِ اشتباه است که ضعیفترین نتیجهها را رقم میزند. در اینجا، سعی داشتیم تا به صورت مختصری به مباحث ضروری و پیشنیازهای اصلی کارگردانی تئاتر بپردازیم. برای مطالعه عمیقتر در این حوزه و یا شاخههای دیگر هنر تئاتر، میتوانید به مقالات ما در مجله فرواک مراجعه کنید.